پریسا مصلح؛

هوش مصنوعی و معماری کسب وکار در خانه های کم مصرف

به گزارش پردیس امروز، پریسا مصلح در ارتباط با کاهش مصرف انرژی و نقش هوش مصنوعی نوشت: در یادداشت پیشین با عنوان «هوش مصنوعی؛ معمار پنهان خانه های کم مصرف آینده»، بیشتر بر بُعد معماری و فنی این تحول تمرکز شد؛ اینکه چگونه الگوریتم ها، سنسورها و سیستم های یادگیرنده می توانند فرم و عملکرد ساختمان ها را بازتعریف کرده و بهره وری انرژی را به سطحی تازه برسانند. اما واقعیت این است که داستان خانه های کم مصرف مبتنی بر هوش مصنوعی تنها به فناوری و طراحی محدود نمی شود. پشت این تحول، یک معماری دیگر نیز در حال شکل گیری است؛ معماری ای در عرصه کسب وکار، اقتصاد و ارزش آفرینی داده ها. در این مقاله تلاش می کنیم به همین وجه کمتر دیده شده بپردازیم: اینکه چگونه خانه های هوشمند می توانند بستر شکل گیری مدل های تجاری تازه شوند و هوش مصنوعی در مقام معمار پنهان یک اکوسیستم اقتصادی عمل کند.

در جهان امروز، خانه دیگر صرفاً یک سرپناه یا فضای زیست روزمره نیست؛ بلکه به یک گره هوشمند در شبکه بزرگ تر زندگی شهری تبدیل شده است. همان طور که معماران سنتی با فرم، نور و مصالح سر و کار داشتند، معماران کسب وکار در عصر هوش مصنوعی باید با داده، الگوریتم و تجربه کاربر مواجه شوند. خانه های کم مصرف آینده، نه فقط محصولی فناورانه، بلکه یک اکوسیستم پیچیده اقتصادی و اجتماعی اند که می توانند بازارهای تازه ای خلق کنند و ساختارهای سنتی انرژی و مسکن را بازتعریف نمایند. پرسش اصلی این است: معماری کسب وکار در این حوزه چگونه شکل می گیرد و چه مسیرهایی برای ارزش آفرینی وجود دارد؟

نقطه آغاز این تحول، داده است. در یک خانه هوشمند، هر سنسور به مثابه رگی از یک بدن زنده عمل می کند که اطلاعات محیطی و رفتاری را به مغز مرکزی، یعنی الگوریتم های هوش مصنوعی، منتقل می کند. این داده ها تنها برای کنترل مصرف انرژی به کار نمی روند، بلکه ارزش تجاری پیدا می کنند؛ داده ای که می تواند برای اپراتورهای انرژی در مدیریت پیک بار حیاتی باشد، برای شرکت های بیمه در تحلیل ریسک مفید واقع شود و برای شهرداری ها در برنامه ریزی شهری به عنوان شاخص زیست محیطی استفاده شود. بنابراین، کسب وکارهایی که بتوانند این داده های پراکنده را به صورت یکپارچه جمع آوری، تحلیل و تبدیل به خدمات کنند، در واقع همان معماران اصلی این اکوسیستم خواهند بود.

مدل های درآمدی در این حوزه نیز تنوع زیادی دارند. برخی شرکت ها سخت افزار را به همراه یک اشتراک خدمات ابری می فروشند؛ یعنی کاربر علاوه بر خرید سنسور یا ترموستات، برای دسترسی به تحلیل داده باید هزینه ماهانه بپردازد. در مدل های دیگر، شرکت پیمانکار سرمایه گذاری اولیه نصب تجهیزات را انجام می دهد و در مقابل بخشی از صرفه جویی انرژی را به عنوان درآمد دریافت می کند. حتی ایده هایی وجود دارد که داده های ناشناس مصرف انرژی خانه ها به عنوان یک دارایی فروخته شود و از طریق آن جریان درآمدی تازه ای شکل بگیرد. در واقع، معماری کسب وکار در این صنعت بر پایه بازتعریف مفهوم «مصرف کننده» بنا شده است؛ کاربر نه فقط مشتری، بلکه تولیدکننده داده و شریک در خلق ارزش اقتصادی است.

نقش استارتاپ ها در این میان بسیار پررنگ است. آنها موتور محرک نوآوری اند و معمولاً بر حوزه های خاصی تمرکز می کنند؛ مثلاً الگوریتم های یادگیری ماشین برای پیش بینی الگوی مصرف، طراحی رابط های کاربری ساده برای تعامل بهتر با سامانه های خانه هوشمند یا ترکیب داده های انرژی با شاخص های سلامت ساکنان. با این حال، بزرگ ترین چالش استارتاپ ها مقیاس پذیری و دسترسی به داده های واقعی است. بدون همکاری با شرکت های بزرگ یا نهادهای عمومی، ایده ها اغلب در مرحله آزمایش باقی می مانند. اینجاست که اهمیت معماری کسب وکار آشکار می شود؛ یعنی طراحی سازوکارهایی که اتصال میان نوآوری های خرد و شبکه های کلان را ممکن سازد.

اما در ایران این مسیر با موانع ویژه ای روبه رو است. نخست، نبود استانداردهای مشترک باعث شده هر تولیدکننده یا پیمانکار از پروتکل خاص خود استفاده کند و یکپارچگی سیستم ها عملاً دشوار شود. دوم، هزینه اولیه بالای تجهیزات و خدمات ابری باعث می شود خانواده ها تمایلی به سرمایه گذاری نداشته باشند، حتی اگر صرفه جویی بلندمدت روشن باشد. سوم، مسئله اعتماد به مدیریت داده یک چالش جدی است؛ بسیاری از کاربران نگران اند که اطلاعات خصوصی زندگی شان در اختیار دیگران قرار گیرد. و در نهایت، بخش بزرگی از زنجیره ارزش هنوز شکل نگرفته است؛ از تولیدکنندگان بومی سنسور و تراشه گرفته تا پلتفرم های تحلیلی و شرکت های خدمات انرژی مبتنی بر داده. این خلأها نشان می دهد که معماری کسب وکار در ایران نیازمند سیاست گذاری دقیق و حمایت جدی برای تکمیل حلقه هاست.

با این حال، چشم انداز آینده روشن است. خانه های هوشمند کم مصرف اگر در سطح شهری به هم متصل شوند، می توانند به ستون فقرات شهر هوشمند تبدیل گردند. تصور کنید هر خانه یک نود هوشمند در شبکه انرژی شهری باشد؛ آنگاه مدیریت پیک مصرف به جای قطع برق اضطراری، با جابه جایی بار به صورت خودکار انجام خواهد شد. یا اگر داده های ناشناس خانگی با داده های حمل ونقل و آب ترکیب شود، شهرداری می تواند الگوهای پایدارتری برای توسعه شهری طراحی کند. در این سطح، خانه دیگر یک واحد منفرد نیست، بلکه بخشی از یک معماری کلان کسب وکار و حکمرانی شهری است که بر پایه هوش مصنوعی عمل می کند.

جمع بندی اینکه، هوش مصنوعی در حوزه خانه های کم مصرف تنها یک ابزار فنی نیست؛ بلکه معمار پنهانی است که زنجیره ارزش اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی این حوزه را بازطراحی می کند. همان طور که معماران گذشته با ترکیب هنر و مهندسی شهرها را ساختند، امروز معماران کسب وکار با ترکیب داده، فناوری و سیاست گذاری، آینده انرژی و مسکن را شکل می دهند. پرسش اساسی برای ایران و جهان این است که چه کسی می تواند این معماری را به گونه ای طراحی کند که هم پایداری محیط زیستی را تضمین کند، هم ارزش اقتصادی بیافریند و هم اعتماد اجتماعی را جلب نماید. پاسخ به این پرسش، سرنوشت خانه های آینده و کیفیت زیست در شهرهای فردا را تعیین خواهد کرد.

 

بر چسب ها

اخبار مرتبط

چند رسانه ای

آخرین اخبار