مونا فرجاد (بازیگر سینما و تلویزیون) متنی را همراه با یک تصویر در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده که خبرساز شده است.
مونا فرجاد نوشت:
سانسور کلمهای پلید و غریب برای همگان که با واسطه و بیواسطه آنرا از سر گذراندهایم. در مدرسه، جامعه، محل کار سانسور شدیم. از خودِ واقعیمان فاصله گرفتهایم تا خوشایند و مورد تایید باشیم. اما سانسور در هنر فصلی جداست. در مواجهه با آثار شاخص همیشه این سوال به ذهنم خطور میکند که چگونه هنرمند آن را خلق کرده است. و چه راه طولانیایست تا دستیابی به یک جایگاه هنری. هنرمندانِ ماندگار، لحظات طلایی زندگیشان را به آموختن و شناخت جهان هستی پرداختهاند. و میپرسم چگونه کسانِ دیگری میتوانند به دلایل واهی و نیّاتِ شخصی، با استفاده از قدرت و نفوذ آثار هنری را توقیف کنند؟ آیا غیر از این است که اثر هنری حاصل عمر هنرمند (چه فردی و چه گروهی) است؟ آیا غیر از این است که جامعهی رو به پیشرفت، نیازمندِ بیان نظرات و عقاید مخالف و موافق است؟!
بارها شنیدهایم فلان سریال، فیلم سینمایی، کتاب، مجله، روزنامه، تاتر، موسیقی، کنسرت توقیف شد. تا تجربهاش نکرده بودم درک درستی از آن نداشتم. چند ماه پیش مجبور شدم در فرصتی ۴۰ روزه یکی از تکگوییهایم (حرف خ) را از صفحهی اینستاگرامم پاک کنم، حذفِ بقیه را نپذیرفتم. اما برای همان یک حذف هم ۲۱ روز صبر کردم و چون دلش را نداشتم، موبایلم را به دوستی سپردم تا آن ویدیو را پاک کند. این حذف گرچه در قیاس با آنچه بر سرِ آثارِ دیگران آمده، بسیار کوچک است، اما باعث شد دردِ سانسور و توقیف را بفهمم. احساس مادری را داشتم که نه ماه جنینی حمل کرده، به دنیا آورده، او را به سرانجام رسانده و یکباره مرگ. تجربهای تلخ و دردناک! بهواقع معتقدم اگر عینکِ بدبینی و همگاندشمنپنداری را از چشم برداریم و حقایق را ببینیم، دیگر سانسور و توقیف شامل آثار هنری نخواهد شد.
با سمِّ بدبوی سانسور درختِ فرهنگ این سرزمین را نخشکانیم.
پینوشت:
به یاد سریال «شبکهی مخفی زنان» که حاصل دسترنج و تلاش شبانهروزیِ حدود ۱۰۰ نفر است که به دلایلی که نمیدانم یا نمیخواهم بازگو کنم، چندماهیست پخشش متوقف شده و امیدوارم به زودی ادامهی آن را تماشا کنیم.