به گزارش پردیس امروز از رویداد ۲۴| علی ولی اللهی: درخواست مبینا با انبوه باورنکردنی از واکنشهای منفی در شبکههای اجتماعی روبرو شده است. البته هستند کسانی که معتقدند اشکالی ندارد نعمتزاده به عنوان یک مدالآور المپیکی به دانشگاه تهران برود. در ادامه تلاش می کنیم این درخواست و دلایل موافقان و مخالفان را بسط دهیم.
مخالفان: به نخبهها مدال المپیک می دهید؟
مخالفان درخواست مبینا می گویند او یک ورزشکار است و اگر هم میخواهد ادامه تحصیل بدهد تربیت بدنی بخواند. تحصیل در رشته پزشکی از آنجایی که مستقیما با جان انسان ها در ارتباط است ایده خوبی نیست. این گروه از کاربران در شبکههای اجتماعی مینویسند شاید اگر مطمئن بودیم گرفتن مدرک بعد از ورود به یک رشته تحصیلی امری قطعی نیست، تا این حد مخالفت نمیکردیم اما می دانیم در ایران هر کس وارد رشتهای می شود به هر حال مدرک را به دست خواهد آورد ولو با پایین ترین نمرات.
در مورد مبینا که شرایط بدتر است. از همین حالا مشخص است او به واسطه حضور در اردوها و مسابقات قرار است کلاسهای زیادی را از دست بدهد و بعد به واسطه جایگاه ورزشیاش از استادها نمره بگیرد.
نظرات مخالفان به همین موارد محدود نمیشود. ترس از اینکه درخواست سهمیه پزشکی تبدیل به یک رویه برای مدالآوران شود دیگر موردی است که مخالفان به آن اشاره می کنند. این گروه میگویند این همه جوان پشت کنکوری داریم که عمر و زندگی خود را وقف درس خواندن برای رسیدن به صندلی پزشکی دانشگاه تهران کردهاند یا جوانان دیگری داریم که با رتبههای بسیار خوب نتوانستند چنین جایگاهی کسب کنند چون ظرفیت محدود است و متقاضی زیاد. حالا چرا یک نفر با ورزش کردن باید بتواند از آنها جلو بزند؟
مخالفت با هرگونه «رانت» و «امتیاز» مخرج مشترک دیدگاه مخالفین است. مجموعه این انتقادات در قالب یک مقایسه در شبکههای اجتماعی دست به دست می شود: «حالا که به مبینا نعمت زاده مجوز تحصیل در رشته پزشکی دادید به رتبه های کنکور هم مدال المپیک بدید. داشتن درس میخوندن وقت نکردن ورزش قهرمانی رو پیگیری کنن.»
موافقان: این همه رانت را نمیبینید گیر دادید به نعمتزاده؟
در مقابل مخالفان عدهای معتقدند چه اشکالی دارد یک دختر تاریخساز بتواند دانشگاه برود؟ این گروه استدلال میکنند هر چهار سال یک بار قرار است افرادی که تعدادشان به اندازه انگشتان یک دست هم نمیشود مدال بیاورند بنابراین نه این قابلیت تبدیل شدن به رویه را دارد و نه جای کسی تنگ میشود. این گروه معتقدند در میانه این همه رانت در جامعه ایران که همه جا از کنکور تا موقعیتهای شغلی و اقتصادی به چشم میخورد دادن یک صندلی در دانشگاه به چهره شاخص ورزشی که میتوان به برندینگ دانشگاه هم کمک کند جای دوری نمیرود.
مورد دیگری که موافقان به آن اشاره می کنند بحث «سرباز قهرمان» است. در قوانین اگر پسرها بتوانند مدال المپیک یا بازیهای آسیایی بگیرند با استفاده از طرح سرباز قهرمان میتوانند از خدمت سربازی معاف شوند اما این قانون برای دخترها مزیتی در نظر نگرفته است. حتی اخیرا مقامات اعلام کردند فرزندان دختران مدال آور هم نمی توانند از معافیت سربازی استفاده کنند. بنابراین میتوان سهمیه دانشگاه برای دختران را در برابر معافیت سربازی پسران در نظر گرفت.
در نهایت موافقان با اشاره به همان جمله مقایسهای پراستفاده می نویسند متناظر دادن سهمیه دانشگاه به مدالآور المپیک این نیست که به نخبه ها مدال المپیک بدهیم. بلکه این است که به نخبه ها هم اجازه ورود به تیم ملی داده شود. فارغ از درست بودن یا غلط بودن درخواست مبینا نعمت زاده!
مدال آور اونا VS مدال آور ما!
با وجود استدلالها می توان دلایل عصبانیت مردم را بابت درخواست مبینا نعمت زاده فهمید. شرایط انحصاری کنکور که زندگی میلونها جوان ایرانی را تحت تاثیر قرار داده، انواع و اقسام صندلی فروشیها در دانشگاههای معتبر چه با پول چه با پارتی، وحشتناکبودن مسیر رسیدن به پزشکی دانشگاه تهران و کلا آلرژی به هرگونه «سهمیه» در کشور از دلایل واکنش منفی مردم است. این را میتوان در موارد مشابهی نظیر ماجرای امتیاز واردات خودروی لوکس به فوتبالیست ها هم دید. آنجا هم مردم بعد از اینکه شنیدند قرار است به اعضای تیم ملی فوتبال بابت صعود به جام جهانی رانت وارد کرد خودروی لوکس داده شود حسابی از کوره در رفتند. مردم میگویند چرا هر کس به جایگاهی میرسد -منظور اینکه چهار تا گل میزند یا یک مدال میآورد- بلافاصله می خواهد از انواع و اقسام امتیازات بهرهمند شود؟ این افراد با انتشار ویدئوی دختر مدالآور چینی که بعد از المپیک به رستوران پدر و مادرش برگشته و مشغول گارسنی است کنار ویدئوی درخواست نعمت زاده مینویسند «مدال آور ما VS مدال آور اونا»
جوگیر نشوید و قانونی عمل کنید!
در مورد درخواست مبینا نکات دیگری را هم میتوان مطرح کرد از جمله اینکه چرا جامعه ایران به سمتی رفته که حتی مدالآور المپیکش -که تصور میشود منتهاالیه موفقیت است- باز فکر میکند برای بهتر زندگی کردن و داشتن آینده مناسب باید پزشکی بخواند؟ چرا سیستم و مقامات در لحظات هیجانی تصمیمات غیرقانونی اتخاذ می کنند؟ چرا رئیس دانشگاه تهران دقایقی بعد از درخواست مبینا نعمت زاده سریعا مصاحبه کرده و میگوید او می تواند در دانشگاه تهران پزشکی بخواند؟
به نظر میرسد بهترین راه برای حل مشکل بازگشت به قانون است. در این صورت هم تقابلی میان مردم و قهرمان کشورشان شکل نمیگیرد هم آینده مبینا نعمت زاده با برچسب «سهمیهای بودن» تحتالشعاع قرار نمیگیرد.
در قوانین به صراحت قید شده ورزشکاران مدال آور المپیکی یا جهانی یا مسابقات آسیایی می توانند در هر دانشگاهی در رشته تربیت بدنی و زیرشاخههای آن به ادامه تحصیل بپردازند. در ایران معمولاً ورزشکاران مدالآور از این فرصت استفاده میکنند و در دانشکدههای تربیت بدنی تهران و شهید بهشتی مشغول میشوند. بسیاری از پیشکسوتان مدالآور نظیر علیرضا دبیر و سایرین که امروز «دکتر» شدهاند در زیرشاخههای مربوط به تربیت بدنی درس خواندهاند.
دانشگاههای مطرح تهران محل جنجال شدهاند
از ماه ها قبل و مخصوصا در دولت مرحوم رئیسی نام دانشگاههای معتبر تهران نظیر شریف و تهران و شهید بهشتی و… کنار اخبار جنجالی مربوط به سهمیه و رانت قرار گرفته است. اخراج برخی اساتید از این دانشگاه ها، به کارگیری برخی چهرههای جنجالی نظیر سعید حدادیان (مداح) به عنوان استاد، اظهارنظر دکتر مقمیی رئیس دانشگاه تهران که گفته است نیروهای حشدالشعبی میتوانند در دانشگاه تهران ادامه تحصیل بدهند و… از نمونههای این جنجالها است. حالا هم بحث مبینا نعمتزاده مطرح شده است. همه این حواشی حتما به جایگاه و اعتبار این دانشگاهها ضربه خواهد زد. حال باید منتظر ماند و دید در دولت جدید و با روی کار آمدن وزیر علوم تازه این دست فرمان تغییر میکند یا خیر.