ایران در شمار کشورهایی است که بخش وسیعی از سرزمین آن بر روی پهنههای لرزهخیز قرار دارد. همزمان، در سالهای اخیر پدیده فرونشست نیز در استانهای مختلف گسترش یافته و به یکی از جدیترین مخاطرات محیطی بدل شده است. ترکیب این شرایط، با در نظر گرفتن احتمال زلزله آخرالزمانی در تهران که در پی آن درصد بالایی از جمعیت کشته یا زخمی میشوند، ضرورت برنامهریزی منسجم برای مدیریت ریسک را بیش از پیش آشکار میکند.
به گزارش پردیس امروز از فرارو، ایران نزدیک به ۳۰ سال است که هر صبح با اضطراب زلزله پایتخت از خواب بیدار میشود.
اگرچه خطوط گسل در سراسر ایران پراکندهاند، اما بررسیها نشان میدهد وضعیت پایتخت از نظر مخاطرات زمینلرزهای نسبت به سایر شهرها بحرانیتر است و گسترش شهری تهران این مسئله را پیچیدهتر میکند. همزمان، بحران فرونشست زمین در برخی استانها، از جمله اصفهان، اهمیت آگاهیرسانی دقیق و اقدامهای پیشگیرانه را بیش از پیش آشکار میسازد.
او ادامه داد: «برای مثال، در شهر تهران، که الگویی مشابه بسیاری از کلانشهرهای کشور دارد، طیف وسیعی از ساختوسازهای مختلف دیده میشود. متأسفانه، تا قبل از سال ۱۳۷۰، حداقل از نظر قانونی، هیچ آییننامه جدی برای مقاومسازی در برابر زلزله وجود نداشت. از آن سال به بعد، با اجباری شدن آییننامه زلزله، ساختوسازهای جدید تنها در صورت رعایت این مقررات طراحی و اجرا میشدند.»
از سال ۱۳۸۰ پیمانکاران آییننامه را دور زدند
این استاد دانشگاه گفت:«پس از زلزله رودبار و منجیل در اواخر سال ۶۹، رعایت این آییننامه بهخوبی آغاز شد، اما به مرور و با توجه به گرانی مصالح، نیروی کار و زمین، برخی سازندگان از ضوابط آییننامه عبور کردند. برخی پیمانکاران، با توجیه فنی «بهینهسازی» و استفاده درست از مصالح، به نوعی آییننامه زلزله را دور زدند؛ روندی که تقریباً از سالهای ۱۳۸۰ آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.اگرچه در ساختوسازهای اخیر اصول کلی رعایت شده است، اما جزئیات و نکات فنی که باید مدنظر قرار میگرفت، اغلب رعایت نشده و این موضوع باعث افزایش آسیبپذیری شهرها شده است.»
مناطق زردرنگ نیازمند مقاومسازی هستند/ ساختمانهای مقاوم کمتر از ۱۰ درصد در تمام کشورند
ناطقی الهی گفت:«اگر بخواهیم شهرها را تقسیمبندی کنیم، میبینیم که بافتهای فرسوده تقریباً هیچ مقاومت قابل توجهی ندارند. این وضعیت نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از شهرهای دنیا هم مشاهده میشود. برخی مناطق نیز در وضعیت میانه قرار دارند؛ اگر بافت فرسوده را قرمز در نظر بگیریم، مناطق زرد رنگ، مناطقی هستند که نه استحکام خوبی دارند و نه بسیار ضعیف هستند. این بخشها نیازمند برنامهای منسجم برای مقاومسازی هستند و تمام دولتهای موفق در جهان این کار را انجام دادهاند؛ کشورهایی مانند ژاپن، آمریکا، چین، مکزیک و شیلی این مناطق زرد را در قالب بیمه، امکانات مالی ویژه، کاهش عوارض و سایر اقدامات، مقاوم کردهاند.»
او تاکید کرد: «در مقابل، بخش محدودی از ساختمانها در وضعیت خوبی قرار دارند؛ اگر زلزلهای رخ دهد، این ساختمانها به شکل وحشتناک تخریب نمیشوند و تنها ممکن است شیشههایشان شکسته یا برخی نقاط آنها دچار مشکل شود، اما قابل تعمیر خواهند بود. با این حال، چنین ساختمانهایی بسیار کم هستند و حتی نمیتوان گفت ۱۰ درصد از کل ساختمانهای کشور در این شرایط قرار دارند.»
اگر تنها ۱۰۰ ساختمان باقی بماند کارکرد طبیعی شهر مختل میشود
او تصریح کرد:«ترکیب این زونهاست که ساختار کلی شهر را شکل میدهد. اگر مناطق قرمز و زرد شهر از بین بروند، عملاً شهر از بین رفته است. فرض کنید در شهری مانند تهران تنها ۱۰۰ ساختمان پایدار باقی بماند؛ در این صورت شهر از کارکرد طبیعی خود خارج میشود؛ سیستم آبرسانی، برق، گاز، امکان تردد و سایر شرایط ضروری برای زندگی دیگر وجود نخواهد داشت. به همین دلیل، مشکلات شهری ما بسیار حاد شده است، بهویژه در تهران.»
زلزله تهران فاجعه انسانی در کل تاریخ بشر است/ در جنگ ۱۲ روزه از ساختمانهای آسیبدیده دزدی شد/ در صورت زلزله، تهران با افزایش بزهکاری مواجه است
عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی گفت: «چرا میگوییم شرایط تهران حاد است؟ تهران پایتخت است و تمرکز جمعیتی آن بین ۱۰ تا ۱۴ میلیون نفر است که این عدد بین شب و روز تغییر میکند. اگر زلزلهای با شرایط ساختوسازی فعلی رخ دهد، با یک فاجعه انسانی بیسابقه در کل تاریخ بشر روبهرو خواهیم شد و امکان امدادرسانی، سوخترسانی و تأمین امنیت بهشدت محدود خواهد بود. ورود حاشیهنشینها به شهر و افزایش بزهکاری نیز از پیامدهای محتمل خواهد بود.»
او افزود: «حتی در جنگ ۱۲ روزه، با اینکه تقریباً همه چیز پایدار بود، در برخی موارد دزدی و یغما رخ داد؛ ساختمانهایی که توسط موشک یا پهپاد آسیب دیدند، مورد سرقت قرار گرفتند و مردم از این وضعیت گله داشتند. تصور کنید اگر ۸۰ درصد ساختمانهای تهران فرو بریزد و تمرکز سه میلیون نفر در حاشیه شهر ایجاد شود، بسیاری از افراد برای تأمین نیازهای زیستی وارد شهر خواهند شد و این وضعیت مشکلات عظیمی به وجود خواهد آورد.»
تاخیر زلزله تهران، یعنی افزایش انرژی زلزله و تخریب بیشتر/ زلزله تهران آخرالزمانی است/ گسترش تهران به معنای گسترش ناترازیهاست
ناطقی الهی گفت:«این مسأله در تهران حساستر است، زیرا شهر وسیع و آسیبپذیر است و بر اساس علوم زلزلهشناسی، زلزله تهران با تأخیر افتاده است؛ یعنی این زلزله باید حدود ۳۰ سال پیش رخ میداد. این تأخیر به معنای افزایش انرژی و تخریب بیشتر زلزله آینده است. ترکیب این عوامل نشان میدهد که ما باید منتظر بدترین سناریوها باشیم.»
او افزود:«بنابراین، اگر زلزله در تهران رخ دهد، باید آمادگی مواجهه با فروپاشی کامل شهر را داشته باشیم. هشدارها بارها داده شده است: زلزله تهران به نوعی «زلزله آخرالزمانی» است و برنامهای جدی، منسجم و فکرشده برای آن لازم است. گسترش شهر تهران نیز باید محدود شود؛ بزرگ شدن شهر به معنای افزایش بزهکاری، کمآبی، کمبرقی، ترافیک و آلودگی است.»
۶۰ درصد جمعیت تهران پس از زلزله کشته یا زخمی میشوند/ فروپاشی تهران به معنای اختلال گسترده در کل جامعه ایران است
این زلزلهشناس تاکید کرد:«برای سناریوی شب تهران، با فرض جمعیت ۱۰ میلیون نفر، یک و نیم میلیون نفر کشته و چهار میلیون و سیصد هزار نفر زخمی خواهیم داشت؛ یعنی ۶۰ درصد جمعیت. امدادرسانی به این افراد ممکن است هفتهها طول بکشد و کسانی که باقی میمانند با شرایط بسیار دشواری مواجه خواهند شد. تأثیر این زلزله محدود به تهران نیست؛ کل کشور وابسته به تهران است و بسیاری از افراد حاضر در شهر مهاجر هستند. بنابراین فروپاشی تهران به معنای اختلال گسترده در کل جامعه ایران خواهد بود. اگر وضع فعلی ادامه یابد، پس از وقوع زلزله نمیتوانیم از ناترازیها و پیامدهای آن عبور کنیم.»
پس از زلزله حیوانات موذی مثل موش در شهر پراکنده میشوند
او یادآور شد:«در طول ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر بارها موضوع حیوانات موذی پس از زلزله تهران مطرح شده است. متأسفانه پس از وقوع زلزله، موشها از فاضلابها خارج شده و میتوانند بیماریها را گسترش دهند. این حیوانات موذی بهسرعت در سطح شهر پراکنده خواهند شد. برآوردها نشان میدهد ممکن است حدود ۶۰ میلیون موش در تهران پراکنده شوند که تبعات آن بسیار نگرانکننده است. بنابراین باید خطر این حیوانات، بهویژه موشها، پس از زلزله جدی گرفته شود.»
اگر در پهنههای دچار فرونشست زلزلهای رخ دهد، میزان تخریب بیشتر است/ ترکیب فرونشست و زلزله در تهران فاجعهبار است
این مهندس زلزله گفت: «فرونشست زمین پدیدهای است که به دلیل بیتوجهی و سوءمدیریت در منابع آب به وجود آمده است. سالهاست که به شکل بیرویه از زمینها آب برداشت میکنیم. آبی که در منافذ زیر زمین و لابهلای ذرات خاک قرار دارد، به خاک استحکام میبخشد. وقتی این آب بیش از حد استخراج میشود، منافذی که قبلاً با آب پر بودند با هوا پر میشوند، در نتیجه زمین سست شده و سطح آن فرو میرود.»
او اشاره کرد:«این فرو رفتن نسبی است و در سطح یک دشت رخ میدهد، نه در یک نقطه خاص؛ به فروریزش نقطهای فروچاله میگویند. مثلاً اگر در محدودهای یک کیلومتر در یک کیلومتر رخ دهد، فروچاله نام دارد. اما مشکل اصلی کشور ما فرونشست گسترده است که در پهنههایی مانند قزوین، ورامین، خراسان،کرمان و خوزستان و اصفهان با شدت بیشتر مشاهده میشود.»
او تصریح کرد: «البته این پدیده در سراسر دنیا وجود دارد، اما نرخ فرونشست در نقاط مختلف متفاوت است. برای مثال در تهران، مطالعات مختلف نرخ سالانهای بین ۱۴ سانتیمتر تا حتی ۳۶ سانتیمتر (در برخی گزارشها با بزرگنمایی) نشان دادهاند. با این حال حتی چند سانتیمتر هم بسیار خطرناک است، زیرا به معنای سست شدن زمین در مناطق شهری و بیابانی است.»
ایشان تاکید کرد:«در چنین شرایطی زمین به مرور توان تحمل بار ساختمانها را از دست میدهد و خودبهخود تخریب ایجاد میشود. مطالعات نشان میدهد اگر در پهنههای دچار فرونشست زلزلهای رخ دهد، میزان تخریب به مراتب بیشتر خواهد بود. حال اگر تهران را با همزمانی پدیده فرونشست و زلزله تصور کنیم، میتوان عمق فاجعه احتمالی را درک کرد.»
از توالی زلزلهها نترسید، خوشحال باشید/ از زلزله تهران باید ترسید؛ ماهیچههای قوی او ضربه محکمتری میزند
عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی گفت: «زلزلهها توالی طولانیمدت دارند و دارای یک دوره بازگشت هستند. برای مثال، هر ۵۰ سال یکبار بخشهایی از گسل عسلویه زلزله تولید میکند. چون ۵۰ سال گذشته را فراموش میکنیم، رخداد فعلی برایمان عجیب به نظر میرسد، اما در واقع این روند منطقی است.»
او افزود:«البته در برخی موارد به دلیل شرایط خاص لایههای درونی زمین رخدادهای متفاوتی اتفاق میافتد، اما اگر به زلزلههای ۲۰۰ سال گذشته نگاه کنیم، درمییابیم زلزلههای امروز خارج از منطق گسلها و پهنههای لرزهخیز ایران نیستند. این زلزلهها باید رخ دهند و حتی میتوان گفت باید خدا را شکر کرد که زلزلههای کوچکتر اتفاق میافتند و انرژی گسلها تخلیه میشود تا برای ۵۰ سال آینده آرامش نسبی ایجاد شود.»
او تاکید کرد: «اما نگرانی ما درباره تهران متفاوت است. زلزله تهران حدود ۳۰ سال از موعد خود عقب افتاده است. این تأخیر به معنای آن است که گسل تهران همچنان انرژی ذخیره میکند، مانند ماهیچهای که هرچه قویتر شود، در نهایت ضربه محکمتری خواهد زد.»