انتقاد از رشد پدیده پایتونیسم

در کشور‌های توسعه نیافته، متاسفانه و با دادن فرصت به این جماعت و ایجاد زمینه برای رشد و نموّ «شبه علم» و «شبه فرهنگ»، راهی برای افراد خلاق و مبتکران کارآفرین و کوشا باز نمی‌ماند جز مهاجرت یا انزوا و افسردگی که بیماری شایع و رایج در جهان توسعه نایافته است. توسعه نیافتگی و نتایج اندوهبار آن یک واقعیت است و ما باید درک کنیم که بزرگترین سرمایه یک ملت، یک کشور، یک جامعه، نیروی انسانی سالم و نیرومند، خلاق و اخلاقی، پرورش یافته، صاحب دانش و بافرهنگ است.

اطلاعات نوشت: اخیراً مسائلی در افکار عمومی مطرح شد و برخی مدعیان علم و دانش، پای خود را به بازار مدیریت کلان کشور دراز کردند و از آنجا که حقیقت و دانشی در کار نبود، به سرعت دستشان رو شد.

بی پرده باید گفت که پس از این رونمایی هم با پیشنهاد‌های تمسخرآمیز و مبالغات مستعار پی کار خود رفتند. این واقعه باید ما را به فکر فرو برد که چرا باید مجموعه پرتکراری از این نوع اتفاقات در کشور ما رخ دهد و با وجود سوابق فرهنگی و منزلت علمی بسیاری از ایرانیان در تمام عرصه‌های مختلف دانش، در چهارگوشه جهان، باز هم کسانی به جای بهره گیری از علم و بهره وری از نتایج دانش، علم نمایی کنند و نمایش عامه پسند به راه اندازند؟

چه نتیجه و دستاوردی از این کار‌ها تاکنون حاصل شده و فراتر از آن در نمای دورتر و نمایش بزرگتر، یعنی برگزیدگان سال و فصل و دادن جوایز و تجلیل و بزرگداشت و اعطای لوح و نشان و امثال ذلک هم چه فوایدی در کار است و چه معیار و امتیازی هست که برای مثال سازنده فلان بنای سست که با فرو ریختن آن درد‌های بسیار بر جان و زخم‌های دلآزار بر روح مردم مظلوم یک شهر جنگ زده وارد آمد، به عنوان کارآفرین و مدیر موفق و … به صحنه می‌آید و پیشاپیش جایزه می‌گیرد و لوح سپاس می‌ستاند و دست مریزاد هم می‌شنود! اما رساله و ابداعات دانشجویان مبتکر و مبدع هیچ مابه ازایی ندارد و تنها از کوچ و سفر حزن انگیز نخبگان پس از موفقیت در آن سوی اقیانوس‌ها و توجه جهانی و نتایج بزرگ در کشور‌های فرنگی می‌شنویم؟

آیا جز این است که گندم نمایان جوفروش قدر می‌بینند و برصدر می‌نشینند و با نمایش و تظاهر به حریم دانش و دانشگاه و فرهنگ واخلاق ستم می‌کنند و موجب دلسردی دانشجویان کوشا و دانشمندان راستین می‌شوند؟ در کشور‌های توسعه نیافته، متاسفانه و با دادن فرصت به این جماعت و ایجاد زمینه برای رشد و نموّ «شبه علم» و «شبه فرهنگ»، راهی برای افراد خلاق و مبتکران کارآفرین و کوشا باز نمی‌ماند جز مهاجرت یا انزوا و افسردگی که بیماری شایع و رایج در جهان توسعه نایافته است. توسعه نیافتگی و نتایج اندوهبار آن یک واقعیت است و ما باید درک کنیم که بزرگترین سرمایه یک ملت، یک کشور، یک جامعه، نیروی انسانی سالم و نیرومند، خلاق و اخلاقی، پرورش یافته، صاحب دانش و بافرهنگ است.

یک مثال مناسب که اتفاقا از دهه‌های قبل نیز نمونه‌ای برای هدف‌گذاری توسعه در کشورمان بوده است، ژاپن و مردم و مدیریت و منزلت آن کشور در کمیت و کیفیت تولیدات و نیز تلفیق سنت‌های بومی با علوم پیشرو و مدرن مثال مناسبی است. نه انرژی و نه خام‌فروشی و نه استثمار نیروی کار ارزان و این نوع رفتار‌ها که در خاورمیانه مرسوم است، در آن کشور جایی ندارد. انسان و فکر و کار و خلاقیت و ارزش‌های مادی و فکریش آن کشور را عظمت و اعتلا بخشیده و دانشمندنمایان و جلوه فروشان نمی‌توانند در آنجا معرکه گیرند و عمر و سرمایه و آبروی مملکت را به بازی بگیرند. ‏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بر چسب ها

اخبار مرتبط

چند رسانه ای

آخرین اخبار