روز جمعه ۲ تیرماه، خانه عقد و عروسی در بندر ماهشهر گزارشی از برگزاری ازدواج مردی با همسر دوم که بر اساس ادعا، با تایید و حضور همسر اول صورت گرفت را در شبکههای اجتماعی منتشر کرد. همسر اول در گفتوگو با مسئول برگزاری مراسم عقد ذکر کرد که «بنا به دلایلی» رضایت دارم.
به گزارش برترینها: تصاویر این مراسم در فضای مجازی توجه کاربران را به خود جلب کرده است.
مرجان لقایی روزنامهنگار در یادداشتی این باره نوشت: مساله ازدواج دوم آن هم در شهرهای جنوبی و البته غربی مسالهای عاشقانه یاخیانت نیست. مسالهای گاهی میان مرگ و زندگی است. از ازدواج برای خون بس تا زاییدن فرزند پسر و تهدید به طرد و قتل … تنها خوشحال این جمع عروس دوم است هم داماد و هم همسر اول که برتری قابل توجهی نسبت به عروس دوم دارد تمام حرکات بدنشان اضطراب و غم را فریاد میزند. سفیدپوش این مجلس هم البته همسر اول است. همسری که احتمالا به خاطر فداکاری و نجات جان کسی این کار را کرده که چنین ارجی میان مهمانها دارد.
اما نکته مهم فیلمی است که برگزارکننده مجلس از این زن تهیه و پخش کرده درست مثل یک حیوان زخمی زن را وسط گذاشته و دوره کرده و نگاهش میکنند و به این سیرک خونین میخندند. این زن با همه زیباییاش غمگین است و اولین متهم خشونت علیه زنان همچنان خود زنان هستند.
همسر اول هنوز مالکانه با شوهر رفتار میکند و البته شوهر به وضوح در تصویر صمیمت بیشتری با او دارد.پس قضیه فراتر از یک عشق مثلثی به صلح رسیده است ولی در هر صورت مرد نباید زیربار همچین اتفاقی میرفت.
یکی دیگر از کاربران درباره عقد آریاییشان نوشت: ایشون با رضایت و حضور زن اولشون رفتن ازدواج مجدد کردن،، بعد هم باهمسر اول مصاحبه کرده که رضایت قلبی و بعد سه تایی رقصیدن!کاری به سادیسم بودن و سایکو بودن سه تایی شون ندارم. فقط میخوام بدونم عقد آریایی به شما اجازه زن دوم داده؟
مریم هم از تجربه مشترکش گفت: تو محل زندگی ما یه مردی خیلی زن باز بود همسر اولش یه زن آروم و سر ساده زن زندگی بود میخواست ازدواج دوم کنه زنش راضی نبود بعد گفت یا میای رضایت میدی یا میکشمت. ، زن با خودش گفت مگه میخواد چکار کنه رضایت نداد مرد تا سر حد مرگ کتکش زد جوری دستش شکست کتفش در رفت و جای سالمی تو بدنش نبود اما صورتش کبود نبود فقط ، رفت برگه رو امضا کرد موقع عقد خودش پارچه رو با یه دست گرفت و عقد کردن همه هی سرزنش که چرا اجازه دادی وقتی لباسش رو درآورد سنگ گریهاش میگرفت. حالا اینم یکیه مثل اون حتی اگه کتک در کار نباشه روح و روانش نابوده
محسن درباره ترس از ازدواج مجدد نوشت: این چیزی که من میبینم انگار زن اول هم عروس است. هم تاج دارد هم لباس سفید. مساله فراتر است وگرنه آدم یک زن هم جرات ندارد بگیرد چه برسد به دو تا. شب اول نشده چیز خورت میکنند. در عملیات زاپروژیا به خط روسها بزنی شانس زنده ماندنت بیشتر است تا زن دوم بگیری.
پیام نظر پیچیدهای داشت: در زبان بدن مرده من تمایل جنسی به زنه نمی بینم. ممکنه پشت ماجرا خیلی پیچیده تر از این چیزی باشه که دیده میشه. مثلاً ممکنه زن اول متوجه تمایل متفاوت جنسی خودش شده باشه و زن دوم در واقع شریک جنسی زن اول باشه و این ازدواج برای فرار از تبعات تعصب و مجازات قانونی زندگی کردن دو زن با هم باشه. صرفاً این رو به عنوان یک مثال میگم که توضیح بدم پشت پرده ماجرا می تونه خیلی پیچیده تر از ظاهرش باشه.
کامبیز هم از فقر در آن منطقه نوشت: ماهشهر از فقیر ترین شهرهای ایران است با وجود منابع عظیم گازی و نفتی با مردمانی که از بیتوجهی نمیدانند به کجا پناه برند. این شخص مطمئناً و یقیناً باید استخدام شرکت نفت یا گاز آنجا باشد وگرنه با آن حد از فقر زن دوم آن هم در این سن معنایی ندارد.