روزنامه اطلاعات نوشت: وزیر محترم نیرو فرمودند: «من شرمندهی مردم هستم، اگر خاموشیها دوبار اتفاق میافتد».
حقیر از سوی جمعِ کمی تا قسمتی کثیر از مردم عرض میکند: «اختیار دارید جناب وزیر! ما شرمندهی شماییم که در این گرمایی که هنوز تا تابستان داغ فاصله داریم، با مصرف چند لامپ روشنایی و طبیعتا به ناچار یک یخچال خانگی و هفتهای یکی دوبار اطوزنی، بازهم زیادهخواهی و پیشروی میکنیم تا روشنکردن ساعاتی از شبانه روز دستگاه سرمایشی را!
شما به بزرگی خودتان حتما عفو میفرمایید. یک بار که سهل است، چندبار در شبانه روز را هم تا سرحدّ همینمقدار جهد و جهاد و تلاشتان برای روشننگاهداشتن چراغ خانههامان سهل است که تحمل کنیم و به شما از جانب همهی همشهریان، به خصوص اسیران خاک طیب خاطر دهیم که: مگر آباء و اجداد ما بدون این چراغافروزیها و یخچال و فریزرداریها خوش زندگی نمیکردند؟
والله هنوز حقیر بالبال میزند؛ نه از گرما زبانم لال؛ بلکه در رؤیای نوستالژی بادبزن حصیری مادربزرگ؛ که تازه در خانهی امن و مَحرم هم چارقد از سر برنمیگرفت؛ تا شاید لمحهای هشدارگونه از عذاب جحیم را حس کند؛ در زمانی که هنوز مبتکران و خلّاقاندیشانی در خطّهی فومنات متفطّن بازسازی شب اول قبر و سوال نکیرین و عبور از صراط و نهایتاً سقوط در جهنم نشده بودند. (حالا از بازسازی قطعهای از بهشت هم شروع میکردند بد نبود؛ آرزو به دل نَمیریم!)
به راستی اگر ما هم مانند اجدادمان بدون پنکه و دیگر خنککنندههای علیه ما علیه چششی از گرما میداشتیم، دیگر نیاز به این هزینههای بازسازی جهنم پیش از ورود به آن جهنم اصلی نمیداشتیم… پس اصلا و ابدا نگران هم نباشید؛ چه رسد- نعوذبالله- که شرمندگی آورید.
خدایا! ما بندگان غافلِ بیخبر از قبر و قیامت و صراط و حساب و کتاب را اگر بیش از روزی دوبار هم به قطعی برق مبتلا فرمایی؛ ارزانی وجودمان؛ باشد که ایمان آوریم؛ آمین!