متروکه‏‌نشینان در شهرک‏‌های صنعتی؛ افزایش قطع برق به ۴ روز در هفته

از جاجرود تا شهرک صنعتی کمرد ۵ دقیقه راه است و واحدهای صنعتی و کارگاه کوچک و بزرگ در آن وجود دارد و چندصد کارگر در آنجا امرار معاش می‌کنند، برق که باشد کار می‌کنند و با گرانی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند اما حالا که برق روی خوشی به آنها نشان نمی‌دهد، گرانی و تورم آخرین چیزی است که به آن فکر می‌کنند و نگران از دست رفتن کار و زندگی خود هستند.

متروکه‏‌نشینان در شهرک‏‌های صنعتی؛ افزایش قطع برق به ۴ روز در هفته

به گزارش هم میهن، شهرکی شبیه متروکه؛ شهرک‌های صنعتی اطراف پایتخت این روزها به خواب تابستانی رفتند. کارگاه‌ها تعطیل‌اند و تعدادی از کارگران و صاحبان کار در محوطه شهرک بی‌هدف قدم می‌زنند. قطعی برق از دو روز در هفته به چهار روز در هفته افزایش پیدا کرده و با حذف جمعه از فهرست روزهای کاری، به دلیل تعطیل بودن شهرک، می‌ماند دو روز. با دو روز در هفته کار، چقدر از حقوق کارگر، اجاره کارگاه، هزینه مواد اولیه و… در ماه تامین می‌شود؟ زندگی‌ها مختل شده، کاسبی خوابیده، درآمدها به صفر نزدیک شده، دعوا در خانواده‌ها بالا گرفته و صحبت از طلاق و جدایی، به روتین زندگی تبدیل شده. این‌ها شرایط این روزهای فعالانی است که در شهرک‌های صنعتی بیکاری می‌کنند.

قطع برق به عادت روتین زندگی همه ما تبدیل شده اما هستند کارگاه‌هایی که برای هر ساعت برقی که می‌رود خسارات چندمیلیونی می‌بینند و صاحبان آن هر روز بیشتر از روز قبل شرمنده زن و بچه خود می‌شوند. از جاجرود تا شهرک صنعتی کمرد ۵ دقیقه راه است و واحدهای صنعتی و کارگاه کوچک و بزرگ در آن وجود دارد و چندصد کارگر در آنجا امرار معاش می‌کنند، برق که باشد کار می‌کنند و با گرانی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند اما حالا که برق روی خوشی به آنها نشان نمی‌دهد، گرانی و تورم آخرین چیزی است که به آن فکر می‌کنند و نگران از دست رفتن کار و زندگی خود هستند.

روز بازدیدمان از شهرک با روز قطعی برق تلاقی پیدا کرد. البته این تلاقی خیلی طبیعی است. اگر با روز کاری که فقط ۲ روز در هفته است همزمان می‌شد باید تعجب می‌کردیم. نزدیک ۵ هزار کارگاه صنعتی کوچک و بزرگ در کمرد فعال است. گرچه بهتر است از کلمه فعال هم استفاده نکنیم. ۵ هزار واحد صنعتی دایر شده بود که امروز نیمه‌فعال و بیشتر از نیمی از آنها به‌طور کل تعطیل شده‌اند.

کمتر کسی را می‌شود در شهرک دید. ظهر است. گرم است. برق نیست. فقط تعداد انگشت شماری که یا جلوی کارگاه‌شان نشسته‌اند و یا بی‌هدف قدم می‌زنند در شهرک دیده می‌شوند. در یکی از کارگاه‌ها باز است. سمت کارگاه که می‌رویم محمد با لبخند ماسیده‌ای نگاه‌مان می‌کند. وقتی متوجه می‌شود برای تهیه گزارش آنجاییم، «فاجعه» اولین کلمه‌ایست که می‌گوید.

سه هزار کارگاه تعطیل شد

محمد سال‌هاست که در شهرک کمرد کارگاه دارد و از قدیمی‌ها محسوب می‌شود؛ از صدا و لحن او می‌توان فهمید که چه میزان فشار زیادی تحمل می‌کند و بی‌برقی و مهمتر از آن بی‌کاری چقدر روح و روانش را آزرده است. محمد به «هم‌میهن» می‌گوید: مسئله برق برای این شهرک که قطب صنعتی این منطقه است تبدیل به فاجعه شده و همه را فلج کرده است، کارگاه‌های بزرگ یکی یکی از هم می‌پاشند و کارگاه‌های کوچک یکی یکی جمع می‌شوند. در شهرک بالای پنج هزار کارگاه وجود دارد که به جرأت می‌توانم بگویم دو هزار کارگاه نصف و نیمه فعال هستند و سه هزار کارگاه دیگر تعطیل شده‌اند، صاحبکاران وحشت دارند قرارداد اجاره خود را تمدید کنند و برای بسیاری از آنها سخت است که حتی ماهی ۲۰ میلیون تومان کرایه بدهند.

اینجا کار نمی‌کنیم، عذاب می‌کشیم

روزهای دوشنبه و پنجشنبه از ۷ صبح تا ۱۲ شب برق قطع می‌شود و روزهای شنبه و سه‌شنبه از ۶ عصر تا ۱۲ شب، و این یعنی عملاً ما دو روز در هفته کار می‌کنیم که در همین دو روز نیز هزار گرفتاری پیش می‌آید. وقتی یک کارگاه صنعتی دچار مشکل شود و نتواند بازدهی کاری داشته باشد، مسلماً جوابگوی صاحب ملک و مشتری و کارگر نیست و پاشیده می‌شود. اینجا کار نمی‌کنیم، عذاب می‌کشیم. در اینجا از کارگاه مبل هست تا کارگاه تزریق پلاستیک و کارگاه CNC که با آن چوب و MDF و آهن را برش می‌دهند، که هر کدام از این کارگاه‌ها میزان برق مختلف مصرف می‌کنند.

ممکن است الان و در شرایط کنونی یک کارگاه مبل با یک موتور برق هم بتواند فعالیت کند اما واقعاً قدرت خرید آن را هم ندارد چون نزدیک به ۸۰ میلیون تومان قیمت آن است و قیمت سوخت آن نیز بسیار بالا است و اصلاً گیر نمی‌آید، یا کارگاه‌های CNC باید تا سه میلیارد تومان برای یک ژنراتور هزینه کنند؛ صاحبان کارگاه‌ها در فشار هستند.  شما برنامه قطعی برق را در نظر بگیرید، قبلاً دو روز در هفته بود که با جمعه که معمولاً کارگاه‌داران برای تهیه جنس تعطیل می‌کنند، سه روز کار نمی‌کردیم اما یکباره برق دو روز دیگر از آن چهار روز باقی‌مانده را نیز قطع کردند درحالی‌که به ما حتی از طریق پیامک اطلاع نداده بودند.

متاسفانه کارگاه‌ها به صورتی نیست که قطعی‌ها را به هم اطلاع دهند، اداره برق می‌توانست با یک پلاکارد برنامه قطعی برق را اعلام ‌کند. من دیشب به کارگاه آمدم و دیدم برق نیست، همکار من دیروز از تهران با مکافات تا اینجا آمد اما می‌بیند که برق نیست، او جوان است و با هزار امید به سرکار آمده بود اما افسرده و ناراحت رفت درحالی‌که مجبور است ماهی ۲۵ میلیون تومان کرایه بدهد. برخی از کارگاه‌ها تا ۳۰ میلیون تومان نیز کرایه می‌پردازند.

وقتی ما به مشتری تعهد می‌دهیم اگر جنس او را به موقع تحویل ندهیم، می‌تواند خیلی راحت چه قانونی و چه غیرقانونی با من برخورد کند، واقعاً دولت نمی‌تواند درباره تعهداتی که داده عمل کند؟ دولت تعهد داده که برق ما را تامین کند، برق مناطق مسکونی را دو ساعت در روز قطع می‌کنند اما برق مناطق صنعتی که نان‌آور خانه‌ها در آنجا کار می‌کنند و از همین کارگاه‌ها نان به سرسفره خانواده می‌برند را اینگونه قطع می‌کنند.من واقعاً نمی‌دانم قرار است در آینده چه شود و چه کسی مسئول است و اگر مسئولان توانایی ندارند آنها را تغییر دهند.

با شرایطی که برای ما پیش آمده، زندگی برای ما سخت شده، خدا شاهد است روزی هم که برق داریم به دلیل اینکه روز قبل برق قطع بوده با چالش مواجه هستیم و نمی‌توانیم به خوبی کار کنیم. همین دیروز، چون هنگام کار ناگهان برق رفت المنت دستگاه زیر بار گیر کرد و جنسی که می‌ساختم سوخت، اگر من امروز دستگاه را روشن کنم بقیه جنس هم می‌سوزد و تبدیل به ضایعات می‌شود، از طرف دیگر احتمال آتش‌سوزی وجود دارد و ممکن است هزار اتفاق دیگر بیفتد و این یعنی خسارت‌های مالی جانبی که به خاطر بی‌برقی دچار آن شده‌ایم. یا هنگام رنگ‌پاشی ناگهان برق قطع می‌شود و رنگ در دستگاه خراب می‌شود و هزار گرفتاری ایجاد می‌شود، یا در تزریق کار پلاستیک ناگهان برق دستگاه قطع می‌شود و مواد در قیف آن گیر می‌کند و خشک می‌شود و باید همه را دور انداخت.

یا وقتی برق CNC کار قطع شود اگر بخواهد تا فردا صبر کند قطعه خراب می‌شود و باید جایگزین کند. همه این اتفاقات، کیفیت کار را پایین می‌آورد، مشتری اعتراض می‌کند و موجب درگیری و حتی ناامنی می‌شود. به خدا قسم نمی‌دانیم چه کنیم، اگر موتور برق بخریم باید آمپر بالا باشد که هزینه آن زیاد است، اگر نخریم و با شرایط پیش برویم باید به خاطر بی‌برقی جنگ اعصاب داشته باشیم.

داریم همه چیزمان را از دست می‌دهیم

محمد نصف روز به کارگاه می‌آید و بدون آنکه بتواند کاری انجام دهد به خانه برمی‌گردد. می‌گوید: تراز کاری خود را که نگاه می‌کنم می‌بینم اوضاع پارسال و سال‌های گذشته بهتر از امسال بود. پارسال برق می‌رفت اما اینگونه نبود که وسط هفته بدون اطلاع قبلی ۶ ساعت برق را قطع کنند. شرایط خیلی به ما فشار آورده و حتی به شکلی شده که کارگاه‌های همسایه نیز با هم دشمن شده‌اند چون اعصاب ندارند، برخوردها و لفظ‌ها تند شده است.

من می‌گویم از کسی که هارت و پورت دارد نباید ترسید بلکه باید از کسی بترسید که هیچ چیزی برای از دست دادن نداشته باشد، ما داریم همه چیزمان را از دست می‌دهیم.  همین الان که جلوی در کارگاه ایستاده و با شما صحبت می‌کنم، همین‌طور که اطراف را نگاه می‌کنم می‌بینم که عملاً چندین کارگاه تعطیل شده‌اند، ما شرایطی را داریم که نصف بیشتر کارگاه‌ها و کارخانه‌ها به خاطر داشتن کارگر اتباع و بیرون کردن آنها، کارشان لنگ مانده است، قطعی برق نیز داستان دیگری است که آنها را تحت فشار قرار داده است.

از رفتن به اداره برق پشیمان شدیم

دیشب اتفاقی برای من افتاد که قطعاً در کارگاه‌های دیگر نیز رخ می‌دهد؛ به خاطر قطعی برق، یک چراغ شارژی را در ارتفاع نصب کردیم که ناگهان افتاد و نزدیک ۱۰ میلیون تومان به ما ضرر خورد، می‌توان گفت پول زیادی نیست و هزینه آن در می‌آید اما اگر کار نباشد و پول آن درنیاید باید چه کنیم؟ به خدا قسم به خاطر نوسانات برق، یک موتور پمپ و یک هواکش کارگاه من سوخت، آیا کسی این خسارت را متقبل می‌شود؟ به اداره برق که مراجعه کردم گفتند برو آقا! متاسفانه با لحن خوبی هم صحبت نمی‌کنند، یا جواب نمی‌دهند و یا طوری صحبت می‌کنند که از رفتن به اداره برق پشیمان می‌شویم. به خدا همه ما کاسه‌ی چه‌کنم در دست گرفته‌ایم، کسانی را می‌شناسم که الان بیکار نشسته‌اند اما توانایی بالایی دارند و مغزشان کار می‌کند منتها شرایط به طوری پیش می‌رود که یکی یکی سرخورده می‌شوند.

شرایط هم به گونه‌ای نیست که شب‌ها به کارگاه بیاییم و تا صبح کار کنیم، در شب ضریب خطا خیلی زیاد می‌شود و احتمال خطر بالا می‌رود، من واقعاً نمی‌دانم قرار است چه اتفاقی در آینده برای ما بیفتد. ما به عنوان کاسب این منطقه و شهرک با این شرایط کار نمی‌کنیم بلکه عذاب می‌کشیم، هیچ امیدی نداریم و یکی یکی نصف می‌شویم. سالن‌های غذاخوری در شهرک کم شده چون وقتی کارگاه‌ها کار نکنند کارگران تعدیل می‌شوند و غذاخوری‌ها دیگر مشتری ندارند. از طرف دیگر دستگاه‌ها در حال فرسودگی است و کارفرماها توان بازسازی آن را ندارند و این روند همینطور پلکانی پیش می‌رود و همه چیز را به تعطیلی می‌کشاند.

با این شرایط وقتی نتوانم جوابگوی خرج و مخارج باشم ناخواسته زندگی من نیز با چالش مواجه می‌شود، آشفته می‌شوم و تصمیم‌های غلط می‌گیرم و در نهایت ورشکسته می‌شوم. این شرایط باعث شده گیر و گرفتاری‌های ما افزایش پیدا کند و چک‌ها و قسط‌ها بر سر ما آوار شود و نتوانیم جواب مشتری را بدهیم. این مشکلات ناخواسته وارد خانواده هم می‌شود کما اینکه این اتفاق برای من هم در حال رخ دادن است و در زندگی دچار چالش و مشکلات شده‌ام و به مرحله‌ای رسیده‌ام که بعد از ۳۲ سال زندگی مشترک به مشکل خورده‌ام.

شرمنده زن و بچه شده‌ایم

علی، یکی دیگر از افرادی است که در شهرک سیاه‌سنگ کار می‌کند و بی‌برقی او را نیز کلافه کرده است. او به «هم‌میهن» می‌گوید: شاید خیلی‌ از کارگاه‌داران و همکاران من بترسند و حرفی نزنند تا برای آنها دردسر نشود اما من اتفاقی که در این شهرک افتاده را باید بگویم. به خدا این وضعیت درست نیست، تا الان که گذشته اما نمی‌دانم از این به بعد را باید چه کنیم؟ یعنی قرار است این روال ادامه پیدا کند؟  دو سال است داستان قطعی برق را داریم، گاهی از قبل اعلام می‌کردند و گاهی روزها را اشتباه اعلام می‌کردند، مثلاً می‌گفتند پنجشنبه برق قطع می‌شود اما نمی‌شد و روز دیگر برق می‌رفت که همین نیز باعث ضرر و زیان ما می‌شد. الان نزدیک سه ماه است که چهار روز در هفته برق می‌رود و رشته کار از دستمان در رفته است.

در نزدیکی کارگاه من حدود چهارصد کارگاه قرار دارد که تقریباً هیچکدام کار خاصی انجام نمی‌دهند و شاید پنج درصد آنها سفارش کار داشته باشند و بقیه مانند من هر روز می‌آییم، وقت را تلف می‌کنیم و به خانه برمی‌گردیم. اوضاع خیلی افتضاح است و من نمی‌دانم مسئولین می‌خواهند چه کنند؟ به خدا ما آبرودار هستیم، نان حرام سر سفره نبرده‌ایم و سعی کردیم شرمنده زن و بچه خود نشویم. من پدر پیری دارم که حقوق بازنشستگی ندارد و خرج آن را هم می‌دهم اما به خدا قسم نمی‌دانم به او چه بگویم. در اینجا چندین و چند کارگاه و سوله ساخته شده، ایران واقعاً کشور ثروتمندی است نباید به این روز بیفتد. بیشتر همکاران ما مستاجر و گرفتار هستند، ما سال‌های سال است که در این مملکت زندگی می‌کنیم و از هیچ رانتی هم استفاده نکرده‌ایم، حق ما نیست که اینگونه سختی بکشیم.  اوضاع شهرک بسیار به هم ریخته است. یکی از همکاران ما مجبور شده تمام دستگاه‌های خود را بفروشد و بقیه نیز بیکار هستند.

من یک کارگاه کوچک دارم، خودم کار می‌کنم، کارگر هم ندارم که بگویم خرج زیادی دارم اما به خاطر نوسانات برق و خرابی دستگاه‌ها حتی توان تعویض پمپ باد را هم ندارم و مجبور هستم آن را تعمیر کنم تا کار نخوابد. سفارشات مشتری‌ها به صفر رسیده. قبل از شروع جنگ دو سفارش داشتم و تازه توانستم یکی از آنها را آماده کنم که همین را هم صاحب کار پول نداد و می‌گوید صبر کن تا پول به دستم برسد. قبل از این قطعی‌های برق هم با مشکل روبه‌رو بودیم و به سختی کار می‌کردیم و حالا در زندگی همه ما اختلال ایجاد شده است.

کاش دولت کمکی کند تا ما هم بتوانیم این سختی‌ها و دشواری‌ها را رد کنیم. اینکه کل روز برق برود خیلی اتفاق عجیبی است، ما راضی هستیم دو یا سه ساعت برق کارگاه‌ها برود تا حداقل بدانیم چه‌کاره هستیم. اداره برق هم جواب درستی به ما نمی‌دهد و می‌گویند اگر صدایتان می‌رسد به بالاتری‌ها بگویید ما هم اینجا یک کارمند ساده هستیم.  کار ما تعمیراتی مبل است و معمولاً در طول سال کار داریم اما اوج کار ما در شب عید و دو ماه آخر سال است که حتی پارسال هم کاسب نبودیم. به جز اینکه هر روز قیمت اجناس بالا می‌رود باید به دنبال کارهای مالیاتی هم برویم و کاش حداقل اداره مالیات مراعات ما را بکند.

در این اوضاع یک نفر نیامد در کارگاه را بزند و حالی از ما بپرسد، نه وامی می‌دهند و نه کمکی می‌کنند اما تا دلتان بخواهد مالیات و بیمه می‌گیرند درحالی‌که همه بیکار هستیم، اوضاع از بیخ و بُن مشکل دارد. به خدا من اگر زن و بچه نداشتم مهاجرت می‌کردم، بالاخره هنری بلد هستم که به درد آنها بخورد، اتفاقاً چند نفر از همکاران ما به خارج رفتند و یکی از آنها به من می‌گفت کارهایی که شما انجام می‌دهید را در آلمان و بلژیک روی چشم‌شان می‌گذارند، به ما کارگاه داده‌اند و از ما حمایت می‌کنند.

به‌هرحال ما هنری داریم که می‌توانیم با آن پول دربیاوریم اما اوضاع چنان کساد است که نمی‌دانیم چه کنیم و امیدواریم خدا فرجی کند و اوضاع بهتر شود.  امیدوارم صدای من به مسئولان برسد، من از همین‌جا به آنها می‌گویم باور کنید ما هموطن شما هستیم و در این کشور زندگی می‌کنیم، به خدا شرمنده زن و بچه خودمان شده‌ایم. اهل خلاف نیستیم و راه را درست می‌رویم، خواهش می‌کنم با ما اینگونه رفتار نکنید، چرا ما که کاسب هستیم باید جلوی کارگاه بنشینیم و زمین‌خواری و کوه‌خواری از ما بهتران را ببینیم؟ باید از من که زن و بچه دارم و کار می‌کنم حمایت و کمک کنید و منابع را در اختیار ما بگذارید.

دخترِ کارگر

از شهرک کمرد به سمت تهران که بیایید، روبه‌روی سعیدآباد، کارگاه‌هایی وجود دارد که به «صنعت ۲» معروف است. خیابانی است که در آن کارگاه‌های بزرگ و کوچک آهنگری، دستگاه‌های تزریق پلاستیک، دستگاه تراش آهن، CNC آهن و رنگ‌کاری وجود دارد و البته در بین آنها چند خانه مسکونی و نمایشگاه نیز هست. اینجا نه به اندازه شهرک کمرد اما با بی‌برقی مواجه هستند و کار و زندگی ساکنان آن را با مشکل مواجه کرده است.

مهران، چند سالی است که در این منطقه رنگ‌کاری دارد و هر روز از تهران به اینجا می‌آید، او درباره مشکلات پیش آمده از بی‌برقی اینگونه می‌گوید: «برق ما هر روز از ساعت یک تا سه می‌رود، من چون ساعت دقیق رفتن برق را می‌دانم تا قبل آن کارهای رنگ‌پاشی را تمام می‌کنم تا رنگ در دستگاه پمپاژ نماند و کار را خراب نکند. معمولاً زمان استراحت و ناهار را می‌گذارم در زمانی که برق می‌رود، من همیشه هنگام اذان در حدود ساعت ۱۲ نماز می‌خواندم اما این روزها چون می‌دانم ساعت یک برق می‌رود کارها را انجام می‌دهم و در زمان بی‌برقی نماز می‌خوانم تا بیشتر از برق استفاده کرده باشم.»

البته همه نتوانسته‌اند مانند مهران برنامه کاری خود را با رفتن برق تنظیم کنند، او می‌گوید: «روبه‌روی ما کارگاه دستگاه CNC است، مشکلی که برای آنها به وجود آمده این بود که ناگهان برق رفت و سر مته دچار مشکل شد و مجبور شدند ۱۰۰ میلیون تومان بدهند و یک مته جدید بخرند.» بی‌نظمی در رفتن برق، آن هم در روزهایی که اوج کار است، مشکلاتی را برای کارگاه‌داران آنجا نیز ایجاد کرده است: «شب عید پارسال شهرک کمرد برق می‌رفت اما اصلاً برق ما نرفت که همین نیز باعث اعتراض اهالی کمرد شده بود، اما اگر این روند ادامه پیدا کند احتمال دارد برق ما نیز در روزهای قبل عید برود و چون معمولاً در آن روزها کارها زیاد است می‌تواند برای ما نیز مشکل ایجاد کند احتمالاً مجبور ‌شویم صبح‌ها زودتر بیاییم و شب‌ها تا ۱۰ و ۱۱ شب در کارگاه بمانیم تا خلأ بی‌برقی را پر کنیم و حتی روزهای جمعه نیز سر کار بیاییم.»

این روند اگر ادامه‌دار باشد، باید کم کم شاهد تعطیلی کارگاه‌های صنعت ۲ نیز بود، مهران دراین‌باره می‌گوید: «به‌هرحال هستند کارگاه‌هایی که مجبور شدند به خاطر گرانی کرایه کارگاه و نبود کار تعطیل کنند، حتی شنیدم یکی از کارگاه‌داران دختر کوچک خود را سر کار آورده که قطعاً نمی‌تواند به خوبی کار کند اما در بی‌برقی مجبور است این کار را انجام دهد وگرنه باید به کارگر بدون اینکه کاری کرده باشد مزد دهد، اما اگر مزدی هم به دختر خود بدهد به اصطلاح از این جیب به آن جیب کرده است.»

۲۳۲میلیون تومان پول برق دادیم

بی‌برقی به شهرک‌های صنعتی شرق تهران محدود نمی‌شود. در غرب پایتخت نیز شرایط همین است. یک شهرک صنعتی در ابتدای شهرقدس است با نام شهرک صنعتی اسماعیل‌آباد که به شهرک صنعتی شهرقدس نیز معروف است. مدیر یکی از چاپخانه‌های این شهرک در گفت‌وگو با «هم‌میهن» مصایب بی‌برقی را اینگونه تعریف می‌کند: حدود دو ماه است که هفته‌ای دو روز، شنبه و سه‌شنبه از حدود ساعت ۸ صبح برق می‌رود و حدود ۱۱ یا ۱۲ شب می‌آید و تقریباً دو روز کامل برق نداریم. جالب اینکه برخی روزهای دیگر نیز به صورت دلبخواه برق قطع می‌شود، مثلاً هفته پیش بدون اعلام قبلی ساعت ۵عصر روز چهارشنبه تا یک بامداد برق رفت. هفته قبل آن نیز دو سه روز پشت هم برق رفت و ایام دهه محرم هر روز بعدازظهر برق نداشتیم و هیچکس هم پاسخگو نیست.

در کنار این، قبض برق‌های نجومی برای ما می‌آید و وقتی اعتراض می‌کنیم می‌گویند ماخذها تغییر کرده و مقدار مصرفی که مثلاً ۳۰۰ واحد بوده به ۱۰۰ واحد رسیده اما پایه ماخذ آن از هزار به ۱۰ هزار رسیده است. کارمندان اداره برق که برای قطع برق می‌آیند ادعا دارند که رؤسا به آنها گفته‌اند این پول زوری است که باید بگیرید. من در اعتراض گفتم مسئولان گفته‌اند باید از صنایع و تولید حمایت شود که در جواب گفتند: «این حرف‌ها را برای زیرنویس تلویزیون می‌گویند.»

اتفاق جالبی هفته پیش برای ما افتاد؛ پیامکی برای ما آمد که ۹۲ میلیون تومان بدهی برق دارید. خیلی تعجب کردیم و وقتی پیگیری کردیم گفتند نرخ‌ها زیاد شده است و باید پرداخت شود. تاریخ مهلت پرداخت ۲۴ تیرماه بود که همان روز توسط عابربانک پرداخت کردیم، اما فردا صبح همکاران به من خبر دادند که از اداره برق آمده‌اند که برق را قطع کنند و می‌گویند بدهی دارید.

وقتی به ماموران اعتراض کردیم که قبض را پرداخت کرده‌ایم به کاغذی که در دست داشتند اشاره کرده و گفتند اسم شما در فهرست قطع برق صنایع است. گفتم با رؤسای خود تماس بگیرید تا با آنها صحبت کنم، یکی از ماموران با موبایل به خانومی زنگ زد که به نظر رئیس بالادست او بود، من صدای آن خانم را از پشت گوشی می‌شنیدم که جیغ بنفش می‌کشید و می‌گفت: «چرا به صاحبکار خبر دادید و اگر برق را قطع نکنید حقوق‌تان را قطع می‌کنم.» مامور گفت که دستگاه‌های چاپخانه روشن بود و نمی‌توان برق‌شان را قطع کرد و بدهی خود را هم پرداخت کرده‌اند که باز آن خانم معترض شد که چرا برق‌شان را قطع نکردید. به مامور دیگر گفتم با رئیس بالادست این خانم تماس بگیرید که با یک آقایی تماس گرفت که آن آقا بدتر از آن خانم بود و به ماموران گفت دیگر حق ندارید به شرکت برق برگردید. حق نداشتید به صاحب چاپخانه اطلاع دهید. ماموران گفتند ما فیش پرداخت قبض برق ۹۲ میلیون تومانی را دیده‌ایم اما رؤسای آنها قبول نکردند.

بالاخره یکی از ماموران برگه‌ای را در موبایل خود به ما نشان داد که گفت در سایت «برق من» نیز موجود است که البته ما هر چه گشتیم ندیدیم، در آن برگه آمده بود که برقی را به عنوان ترانزیت در پایین قبض مشخص کرده‌اند و بر آن اساس ما باید ۱۴۱ میلیون تومان دیگر پرداخت کنیم. هرچه اعتراض کردیم و گفتیم بر اساس کدام حساب و کتاب چنین رقمی را باید پراخت کنیم و حداقل آن را قسطی کنید، هیچ‌کس جواب ما را نداد. در نهایت قبض جدید را پرداخت کردیم و در حقیقت در عرض ۲۴ ساعت ۲۳۲ میلیون تومان پول برق دادیم اما همچنان برق‌مان هفته‌ای دو روز قطع می‌شود و هیچ‌کس هم پاسخگو نیست.

بی‌برقی را نباید فقط تعطیلی چندساعته کارگاه‌ها و مغازه‌های کوچک و بزرگ دید بلکه با رفتن برق، چرخی از کار می‌افتد و کارگری بی‌کار می‌شود. چرخه معیوب بی‌برقی، زندگی هزاران نفر از افرادی که نان خود را از شهرک صنعتی کمرد و مانند آن در می‌آورند را به مخاطره انداخته و به جز آسیب‌های اقتصادی باید منتظر آسیب‌های اجتماعی آن نیز باشیم؛ کارگر و کارفرمایی که نان ندارند، دختری که جور بی‌پولی پدر را باید بکشد، مغازه‌داری که به فکر رفتن از کشور است و آنکه بعد از سال‌ها زندگی مشترک به بن‌بست خورده، انبار باروتی هستند که نه یک جرقه آتش بلکه نبود برق آنان را شعله‌ور خواهد کرد.

روایت‌های تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی تلخ است. قصه تلخ‌تر هم می‌شود وقتی تعطیلی مدام واحدها، خود را در رشد اقتصادی فصلی و سالانه نشان دهد. آن وقت مسعود پزشکیان که قول تحقق اهداف برنامه هفتم و رشد ۸ درصد را داده، چه جوابی برای سقوط رشد اقتصاد خواهد داشت؟

بر چسب ها

اخبار مرتبط

چند رسانه ای

آخرین اخبار