
مجتبی ذوالنوری، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، در گفتوگویی مدعی شده محمد بنسلمان سه شرط دولت آمریکا را برای توافق با ایران به او منتقل کرده است. ذوالنوری میگوید «هیچکدام از این شروط منطقی و قابل پذیرش نیست» و مذاکره با چنین چارچوبی «به معنای پذیرش زورگویی طرف مقابل» خواهد بود.
به گفته او، شروط ادعایی آمریکا عبارتاند از: غنیسازی صفر در خاک ایران، قطع همکاری ایران با جریانهای مقاومت در منطقه و کاهش برد موشکها به زیر ۳۰۰ کیلومتر.
ذوالنوری تصریح کرده: «توان موشکی، وسیله دفاع ماست. چرا شما باید مسلح باشید و ما خلع سلاح شویم؟ اینکه گفته میشود برد موشکهای ما باید زیر ۳۰۰ کیلومتر باشد یعنی اینکه به دنبال نابودی ما هستند.»
روایت غیرمستقیم از واشنگتن؛ پیام سیاسی یا واقعیت مذاکراتی؟
اهمیت این اظهارات نه در محتوای شروط، که در نحوه انتشار آن است: آمریکا هیچکدام از این موارد را بهطور رسمی اعلام نکرده و ادعای امروز بر پایه «نقلقول از بنسلمان» است؛ روایتی که در ساختار دیپلماسی رسمی جای نمیگیرد.
تحلیلگران معتقدند این گونه روایتها معمولاً کارکرد داخلی دارد؛ چه در ایران و چه در آمریکا. دولتها گاه از طرح شروط حداکثری برای مدیریت فضای سیاسی بهره میبرند؛ هم فشار داخلی را مهار میکنند و هم با ارسال پیام غیرمستقیم، محدودیتهای طرف مقابل را میسنجند.
آیا مسیر توافق جدید باز است؟
در ماههای اخیر نشانههایی از سیگنالدهی دوطرفه میان تهران و واشنگتن دیده شده است: از آزادی زندانیان تا کنترل سطح تنش در منطقه. با این حال طرح شروطی مانند «غنیسازی صفر» یا «کاهش برد موشکی» بیش از آنکه شبیه چارچوبهای قابل مذاکره باشد، به خواستههای حداکثری و غیرواقعبینانه شباهت دارد.
از همین رو بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که چنین شروطی بیشتر مصرف رسانهای دارد و نمیتواند مبنای یک توافق واقعی باشد؛ خصوصاً آنکه آمریکا در فقدان یک استراتژی واحد، و ایران در سایه فشارهای منطقهای و اقتصادی، هر دو در شرایط تعیینکننده، اما پیچیده قرار دارند.
بازی بزرگ ادامه دارد
اظهارات اخیر ذوالنوری را باید بخشی از جنگ روایتها میان تهران، واشنگتن و بازیگران منطقهای دانست. تا زمانی که مذاکرات به سطح رسمی نرسد، طرح چنین شروطی – چه از سوی ایران و چه آمریکا – بیشتر نشانهای از نبرد سیاسی برای اثرگذاری بر افکار عمومی است تا نقشه راه یک توافق واقعی.
در شرایط فعلی، سادهسازی شرایط یا اعلام پیشرس «توافق قریبالوقوع» نه با واقعیت صحنه سازگار است و نه با محتوای شروط ادعایی. روند دیپلماسی همچنان باز است، اما راه رسیدن به توافق، همانقدر پیچیده است که اختلافات دو طرف.











