به گزارش پردیس امروز، معصومه محمودی در یادداشتی به بررسی روندهای جهانی صنعت غذا در دهه اخیر پرداخت، وی نوشت: در دههای که گذشت، صنعت غذا دستخوش دگرگونیهایی عمیق و ساختاری شد که نهتنها الگوهای تولید و مصرف را تحت تأثیر قرار داد، بلکه مرزهای سنتی میان فناوری، تغذیه، کشاورزی و سلامت را نیز بازتعریف کرد. اگرچه همواره روندهایی در حوزه غذا پدیدار میشوند و میگذرند، اما آنچه در ده سال اخیر شاهد آن بودهایم، تغییراتی بنیادی در ماهیت خود غذاست: از بازتعریف منابع پروتئین تا ایفای نقش پیشگیرانه غذا در سلامت عمومی.
ظهور پروتئینهای جایگزین؛ بازخوانی سنتهای تغذیه
پروتئین، بهعنوان یکی از اجزای اصلی رژیم غذایی انسان، همواره جایگاهی استراتژیک در صنعت غذا داشته است. اما فشارهای زیستمحیطی، نگرانیهای اخلاقی درباره دامپروری صنعتی، و همچنین تحولات فرهنگی در زمینه سبک زندگی گیاهمحور، سبب شدند تا منابع جایگزین پروتئین به یکی از مهمترین جریانهای نوآورانه در صنعت غذا تبدیل شوند. تولید پروتئینهای گیاهی با بهرهگیری از سویا، نخود، عدس و سایر حبوبات، در کنار رشد چشمگیر تولید گوشتهای آزمایشگاهی (کشتشده در محیطهای کنترلشده خارج از بدن حیوان)، نشانگر تحولی عمیق در زنجیره تأمین پروتئین است.
در این میان، شرکتهایی توانستند نهتنها بازار مصرفکنندگان گیاهخوار را هدف بگیرند، بلکه حتی نظر مصرفکنندگان سنتی گوشت را نیز به محصولات خود جلب کنند. این موفقیت بهواسطه نوآوری در بافت، طعم، عطر و تجربه حسی این محصولات حاصل شد، که با استفاده از فناوریهای پیشرفته نظیر مهندسی بافت و عصارهگیری مولکولی بهدست آمده است.
در موازات این روند، فناوری تولید پروتئین از منابع غیرمتعارف مانند جلبکها، قارچها، و حتی حشرات نیز در حال بلوغ است. بهعنوان نمونه، تولید آرد حشره در کشورهای اروپایی بهعنوان راهکاری پایدار برای تأمین پروتئین با ردپای کربنی پایین، از حمایت نهادهای سیاستگذار نیز برخوردار شده است. این رویکردها نهتنها به بهینهسازی منابع غذایی کمک میکنند، بلکه در پاسخ به بحرانهای آینده مانند رشد جمعیت و تغییرات اقلیمی نیز اهمیت فزایندهای خواهند یافت.
غذاهای فراسودمند؛ تلاقی علم تغذیه و پزشکی پیشگیرانه
در مرز میان تغذیه و درمان، مفهومی در حال تثبیت است که در دهه گذشته شتابی بیسابقه گرفته: غذاهای فراسودمند. این دسته از محصولات، فراتر از تأمین انرژی و مواد مغذی ضروری، عملکردهای فیزیولوژیک مشخصی در بدن دارند و میتوانند در پیشگیری یا کاهش ریسک بیماریهایی مانند دیابت نوع دو، سندرم متابولیک، فشار خون بالا و حتی افسردگی نقش داشته باشند.
نمونههایی مانند نوشیدنیهای پروبیوتیک حاوی لاکتوباسیلوس، ماستهای تقویتشده با فیبرهای پریبیوتیک، نانهای غنیشده با اسیدهای چرب امگا-۳ یا محصولات حاوی آنتیاکسیدانهای طبیعی، تنها بخشی از این جریان رو به رشد هستند. مصرفکننده امروزی، بهویژه در جوامع توسعهیافته و طبقه متوسط در حال رشد کشورهای در حال توسعه، آگاهی بیشتری نسبت به تأثیر غذا بر سلامت خود دارد و خواهان محصولاتی است که با سبک زندگی سالم او همخوان باشد.
افزون بر آن، تغذیه شخصیسازیشده نیز در حال تبدیلشدن به زیرروندی مهم در این حوزه است. استفاده از دادههای ژنتیکی، میکروبیوم رودهای و سبک زندگی فرد برای طراحی رژیمهای غذایی اختصاصی، نشانهای از عبور صنعت غذا از تولید انبوه به سوی پیشنهادات فردمحور و مبتنی بر شواهد علمی است. این روند، هم نیازمند نوآوریهای فناورانه در سطح زنجیره تأمین است و هم تغییراتی عمیق در سیستمهای رگولاتوری و اخلاقی میطلبد.
فناوری، داده و دگرگونی در زنجیره تأمین غذایی
ورود فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، بلاکچین و بیوانفورماتیک به صنعت غذا، دامنه تحول را به حوزههایی کشانده که تا پیش از این بهشکل سنتی اداره میشدند. سیستمهای مبتنی بر داده اکنون قادرند رفتار مصرفکننده را بهصورت دقیق تحلیل کرده و الگوهای تقاضا را پیشبینی کنند؛ موضوعی که به بهینهسازی تولید، کاهش ضایعات، و افزایش بهرهوری در توزیع مواد غذایی منجر شده است.
فناوری بلاکچین در ردیابی زنجیره تأمین و تضمین شفافیت و اصالت مواد اولیه، بهویژه در زمینه غذاهای ارگانیک و وارداتی، نقش مهمی ایفا میکند. این امر در افزایش اعتماد مصرفکننده و تضمین سلامت غذایی بسیار مؤثر بوده و در بسیاری از کشورها، بهویژه در اتحادیه اروپا و ژاپن، به یک الزام قانونی تبدیل شده است.
در بخش کشاورزی نیز مفهوم “کشاورزی هوشمند” با بهرهگیری از حسگرها، پهپادها، دادهکاوی و رباتیک، امکان مدیریت دقیق منابع آبی، کنترل آفات، بهینهسازی کوددهی و پیشبینی عملکرد محصول را فراهم کرده و در نتیجه نقش مهمی در تضمین امنیت غذایی ایفا میکند.
همزمان، توجه به پایداری در زنجیره تأمین مواد غذایی، از سطح مزارع تا سوپرمارکت، به یکی از دغدغههای محوری بازیگران اصلی صنعت غذا تبدیل شده است. برندهایی که نتوانند نشان دهند در فرآیندهای خود اثرات زیستمحیطی را کاهش دادهاند، بهسرعت از رقابت حذف خواهند شد.
بازنگری در مفاهیم سنتی غذا
در نهایت، شاید یکی از مهمترین تغییرات رخداده در دهه اخیر، بازنگری در خود مفهوم غذاست. غذا دیگر صرفاً یک ضرورت فیزیولوژیک یا حتی یک عامل لذت نیست، بلکه به ابزاری برای هویتیابی، بیان سبک زندگی، و حتی نوعی کنش اجتماعی تبدیل شده است. رژیمهای غذایی مبتنی بر اخلاق، محیطزیست، یا سلامت روان، بخش قابلتوجهی از رفتار مصرفکننده را هدایت میکنند.
در چنین فضایی، مسئولیت برندهای فعال در صنعت غذا فراتر از تولید محصول گسترش یافته و آنان را وادار میکند تا در مباحثی مانند اخلاق تولید، مسئولیت اجتماعی، عدالت غذایی، و حتی آموزش عمومی مشارکت فعال داشته باشند.
تحولات رخداده در صنعت غذا طی دهه گذشته، فراتر از تغییر در مزهها و بستهبندیهاست. این دگرگونی، ساختاری، فناورانه و عمیق است؛ تحولی که آینده غذا را نهتنها برای مصرفکننده امروز، بلکه برای نسلهای بعدی نیز بهشکل بنیادین بازتعریف میکند.
این مسیر، همچنان در حال شکلگیری است و بازیگرانی که امروز بتوانند در آن جایگاهی معنادار کسب کنند، فردا در جایگاه تعیینکنندههای اصلی آینده تغذیه بشر خواهند ایستاد.