در سالهای اخیر، واژه «هوش مصنوعی» از یک مفهوم علمی و دانشگاهی به یکی از کلیدیترین موضوعات دنیای کسبوکار تبدیل شده است. سازمانهای بزرگ، به دلیل گستردگی فعالیتها، حجم انبوه دادهها و فشارهای رقابتی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند ابزارهایی هستند که بتوانند سرعت تصمیمگیری، دقت تحلیل و اثربخشی استراتژیهایشان را افزایش دهند. در چنین شرایطی، بیتوجهی به هوش مصنوعی میتواند به معنای از دست دادن مزیت رقابتی در بازارهای داخلی و بینالمللی باشد.
به گزارش پردیس امروز، پریسا مصلح: برای بررسی دقیقتر اهمیت هوش مصنوعی در سازمانهای بزرگ و چالشها و فرصتهای پیش روی آنها، به سراغ یکی از متخصصان حوزه دیجیتال مارکتینگ و تکنولوژی رفتیم. در این گفتوگوی ویژه، وی از ضرورت توجه به این فناوری، فرصتهای پیش رو و موانع موجود سخن گفت و توصیههایی کاربردی برای مدیران سازمانها ارائه کرد. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل این گفتوگو است.
صالح محلوجی، فعال حوزه تکنولوژی در ارتباط با عدم اعتماد مدیران سازمان های بزرگ به هوش مصنوعی و دلایل آن گفت: سازمانهای بزرگ برخلاف کسبوکارهای کوچک با حجم عظیمی از دادهها مواجهاند. اگر این دادهها به شکل درست پردازش نشود، نه تنها کمکی به تصمیمگیری نمیکند بلکه ممکن است سازمان را دچار خطا کند. اینجاست که هوش مصنوعی وارد عمل میشود؛ ابزاری که میتواند دادهها را در مقیاس بالا تحلیل کند، رفتار مشتریان را پیشبینی کند و فرآیندهای داخلی را بهینهسازی نماید. نادیده گرفتن این تحول به معنای واگذاری مزیت رقابتی به رقبایی است که سریعتر این مسیر را طی میکنند.
او خاطرنشان کرد: هوش مصنوعی بهجای حذف نیروی انسانی، ماهیت کار را تغییر میدهد. در واقع بسیاری از کارهای تکراری و زمانبر به عهده الگوریتمها گذاشته میشود و نیروهای انسانی میتوانند روی بخشهای خلاقانهتر، استراتژیکتر و ارزشآفرینتر تمرکز کنند. برای مثال در حوزه بازاریابی دیجیتال، سیستمهای هوشمند قادرند کمپینها را بهصورت خودکار مدیریت و بهینه کنند، اما ایدهپردازی و طراحی پیامهای اثرگذار همچنان نیاز به ذهن و نگاه انسانی دارد. بنابراین نگاه درست این است که هوش مصنوعی مکمل نیروی انسانی است، نه جایگزین آن.
وی تصریح کرد: سه حوزه کلیدی را میتوان نام برد. نخست، مدیریت ارتباط با مشتری است که با کمک هوش مصنوعی میتوان تجربهای شخصیسازیشده برای هر مشتری فراهم کرد. دوم، زنجیره تأمین و لجستیک است که با تحلیل دادههای گذشته و پیشبینی روندها میتواند هزینهها را کاهش دهد و بهرهوری را بالا ببرد. سوم، دیجیتال مارکتینگ است؛ جایی که هوش مصنوعی کمک میکند کمپینهای تبلیغاتی با دقت بالا طراحی و بهینه شوند. این فقط سه نمونه است و واقعیت این است که تقریباً همه بخشها از این فناوری تأثیر میگیرند.
محلوجی افزود: چالش نخست فرهنگی است؛ بسیاری هنوز به تصمیمهای مبتنی بر داده و الگوریتم اعتماد ندارند. چالش دوم، کمبود نیروی متخصص است. ما هنوز در این حوزه فاصله زیادی داریم و خیلی از سازمانها برای اجرای پروژههای خود مجبور به استفاده از مشاوران خارجی میشوند. سومین مانع، زیرساختهای دادهای است. اگر سازمانها دادههایشان را یکپارچه و ساختاریافته جمعآوری نکرده باشند، بهرهگیری از هوش مصنوعی عملاً امکانپذیر نیست. بنابراین موفقیت در این مسیر، علاوه بر ابزار، نیازمند تغییر نگرش و تقویت زیرساخت است.
این فعال حوزه تکنولوژی در پایان گفت: بهجای شروع پروژههای بزرگ و پیچیده، از یک گام کوچک اما ملموس آغاز کنید. مثلاً یک مشکل مشخص در بخش فروش یا بازاریابی را انتخاب کنید و با کمک یک ابزار هوش مصنوعی ساده آن را بهبود دهید. وقتی نتیجهاش را ببینید، هم اعتماد سازمان به این فناوری بیشتر میشود و هم مسیر برای پروژههای گستردهتر هموار خواهد شد. امروز هوش مصنوعی نه آینده دور، بلکه بخشی جداییناپذیر از حال حاضر سازمانهاست. کسانی که زودتر این واقعیت را بپذیرند، فردا برنده بازار خواهند بود.