به بهانه ماجرای حمله به جلسه شورای عالی امنیت ملی و زخمیشدن رئیسجمهور در میانه جنگ ۱۲روزه، “سازندگی” به موضوع نفوذ در کشور پرداخته است.
به گزارش پردیس امروز، روزنامه سازندگی نوشت: در دو روز گذشته، ویدیویی از انفجاری در حوالی غرب تهران منتشر شد که در توضیح آن آمده بود: در میانه جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، درست در لحظاتی که جلسه فوق محرمانه شورای عالی امنیت ملی با حضور رؤسای قوا، فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی قرار بود برگزار شود، ورودیها، خروجیها و مسیرهای اضطراری محل جلسه، هدف حملهای هماهنگ و از پیش طراحیشده، قرار گرفت. این حمله، تنها سه روز پس از نخستین حمله اسرائیل به خاک ایران رخ داد.
به بهانه ماجرای حمله به جلسه شورای عالی امنیت ملی و زخمیشدن رئیسجمهور در میانه جنگ ۱۲روزه، روزنامه سازندگی به موضوع نفوذ در کشور پرداخته است:
عملیات متجاوزانهای که توسط ارتش اسرائیل و موساد انجام شد و در ۱۲ روز، فرماندهان نظامی، منازل آنها، شهروندان غیرنظامی، زنان و کودکان، مناطق مسکونی، بیمارستانها، تأسیسات هستهای و پایگاههای نظامی را مورد هدف قرار داد. هدفگیری دقیق مقرهای نظامی، منازل فرماندهان و حتی محل برگزاری نشست فوق سری شورای عالی امنیت ملی از همان نخستین ساعات جنگ نشان داد، اسرائیل پیش از عملیات نظامی به عملیات اطلاعاتی رو آورده است. به همین دلیل اولین و مهمترین پرسشی که پیش آمد، این بود: اطلاعات از کجا نشت کرده و نفوذیها در کدامیک از نهادها و سازمانهای مهم حضور دارند؟ زیرا چنین حملاتی بهخصوص حمله به جلسه سری شورای عالی امنیت ملی که سران نظام و مقامات ارشد امنیتی و نظامی در آن حضور داشتند، تنها با دسترسی به اطلاعات طبقهبندیشده ممکن است. این موضوع بلافاصله به صدر گفتوگوهای سیاسی و رسانهای تبدیل شد.
با این حال، هیچ مقام رسمی درباره ابعاد نفوذ و نفوذیهایی که ممکن است در نهادهای کلیدی کشور جا خوش کرده باشند، سخنی نگفت. نورنیوز در یادداشتی بیپرده، این پرسش را مطرح کرد که چرا حملهای در این سطح که معادل یک «ترور ساختاری» در قلب حاکمیت است تا این حد مبهم و غیرشفاف اطلاعرسانی شده است؟
اگرچه درباره این موضوع سخنی گفته نشد اما در عوض، خبرهایی از اخراج دستهجمعی مهاجران افغان منتشر شد. زیرا گفته شد برخی از آنان، در ازای پول، به جاسوسان موساد تبدیل شده بودند و مأموریتهای اطلاعاتی- امنیتی انجام میدادند. اخراج افاغنه که ورود سازماندهی شده آنها در دولت پیشین صورت گرفته بود، امر مهمی بود، اما برخی هشدار دادند که نباید موضوع نفوذ را به افغانیها تقلیل داد. چراکه این افراد صرفاً «عامل» بودند. پرسش اصلی این است: چه کسی یا چه کسانی در داخل، مختصات دقیق حساسترین جلسات کشور را لو میدهند؟ و چ برخی عناصر با چهرهای انقلابی در مقام نفوذی ظاهر شدهاند؟
اما در صبح دوشنبه ۲۶ خرداد چه رخ داد؟ نخستین بار علی لاریجانی، مشاور رهبری در برنامهای تلویزیونی به این مساله اشاره کرد. پیش از آن، یکیدو فعال رسانهای اشاراتی مبهم داشتند و در محافل سیاسی نیز شایعاتی زمزمه میشد. با این حال نه بیانیهای رسمی از دولت منتشر شد، نه شورای عالی امنیت ملی واکنشی نشان داد. حتی رسانههای رسمی نیز با احتیاطی محسوس و سکوتی سنگین از کنار این موضوع گذشتند. آنطور که گفته شده، بعد از اینکه سران قوا و مقامات امنیتی و نظامی برای بررسی شرایط و وضعیت جنگ به یک جلسه فوق سری در غرب تهران میروند، ورودی و خروجیهای محل مورد اصابت بمب قرار میگیرد.
فیلم منتشرشده از انفجارها تصویری تکاندهنده ارائه میدهد. حملهای حساب شده که ظاهرا تلاشی برای ترور جمعی مقامات یاد شده کشور بود و طبعا تنها یک هدف میتوانست داشته باشد: آشوب، بیثباتی و فروپاشی اعتماد عمومی.
بنا بر گزارش پایگاه خبری «نورنیوز» که به مدیران پیشین این شورا وابسته است، مهاجمان، چند پرتابه انفجاری را طوری شلیک کرده بودند که نهفقط محل نشست که مسیرهای فرار اضطراری نیز منهدم شده بود. رئیسجمهور در جریان این تخلیه دچار جراحاتی سطحی شد و برخی دیگر از حاضران با مشکلات تنفسی مواجه شدند.
از نگاه تحلیلگران چنین عملیاتی در دل جنگی که نهتنها نظامی که رسانهای و اطلاعاتی نیز هست، چیزی بیش از یک عملیات نظامی است؛ این کار نمایش قدرت نفوذ دشمن در قلب ساختار تصمیمسازی کشور بود. نورنیوز بهطور تلویحی از «مدیر میانی» نام برده که احتمالاً اطلاعات دقیق زمان، محل، تعداد ورودیها و حتی مسیرهای اضطراری را در اختیار دشمن گذاشته است.
در همین خصوص، محمدجواد ظریف در گفتوگویی با ایرنا هشدار داد که نباید با رویکردی سادهانگارانه به دنبال چهرههایی «غیرخودی» گشت: «وقتی دنبال نفوذ میگردیم، بیخودی نگاه نکنیم به کسانی که قیافهشان با ما فرق میکند… باید دید چه کسی دارد، حرف اسرائیل را میزند». سعید حجاریان نیز در گفتوگو با هممیهن هشدار داد: «نفوذی بهوقتش ساکت است و بهوقتش حرف خودش را میزند… نباید در لحظه غرق شد؛ باید عمق میدان را دید».
اکنون با دو پرسش روبهرو هستیم که ذات آن یکی است. اول آنکه مختصات جلسات فرماندهان یا منازل آنها را چه کسانی لو داده بود؟ محمدجواد آذریجهرمی وزیر پیشین ارتباطات، موضوع هک سامانهها یا بانکها را پیش میکشد و با اشاره به ضعف ساختاری در محافظت از اطلاعات کلیدی در بانکها یا سامانههای رفاهی، موضوع را به این سطح میبرد که نفوذ از طریق هک، خطرناکتر از همیشه است.
در همین حال غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور نیز ماجرا را به شبکههای اجتماعی کشاند. او مدعی شد، پیامرسان واتسآپ در مکانیابی و ترور برخی فرماندهان حماس نقش داشتند و تلویحا اشاره به این موضوع داشت که فرماندهان ما نیز به این دلیل شهید شدند. درحالی که دختر شهید شادمانی در اعتراض به این سخن جلالی گفت، پدرم اساسا هیچ موبایلی نداشت. همچنین فیلمهایی نیز از فرمانده شهید حاجیزاده منتشر شده بود که از دیگران میخواست اساسا از حمل تلفن همراه خودداری کنند. طبعا کسی که به دیگران هشدار میدهد، خود نیز از این وسیله استفاده نخواهد کرد. با این حال سخن غلامرضا جلالی از این رو اشتباه بود که صرفا یک شبکه را مورد هدف قرار داده بود، درحالی که جاسوس و نفوذی از هر ابزار و شبکهای بهخصوص شبکههای داخلی استفاده و بهرهبرداری میکند.
با این حال تاکنون کسی به صراحت در خصوص نفوذ نه اعلام موضع کرده و سخنی گفته است. اگرچه تیمهای امنیتی، افرادی که برای موساد جاسوسی کردهاند را بازداشت کردهاند اما به نظر میرسد، نفوذ در ساختارهای مهم کشور امری است که باید نسبت به آن حساستر بود. زیرا پرسش دوم این است که «عمق نفوذ تا کجاست؟»
در چنین شرایطی، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، حفظ انسجام، افزایش هوشیاری و ارتقای توان حفاظتی و اطلاعاتی کشور است. بدون تردید نیروهای امنیتی و حفاظتی در سالهای اخیر نشان دادهاند که در مهار بحرانها، دفع تهدیدات و مقابله با دشمنان از توان و تجربهای بالا برخوردارند. آنچه اکنون مطرح میشود نه تضعیف این تلاشها بلکه ضرورت بازنگری در سازوکارهای موجود در برابر شکلهای نوین نفوذ و جنگ اطلاعاتی است. حمله به فرماندهان ارشد کشور و شهادت آنها و موشکباران جلسه شورای عالی امنیت ملی، زنگ هشداری بود که به صدا درآمد تا به ظرافتهای امنیتی بیشتر از قبل دقیق شد. ما در زمانهای زیست میکنیم که در آن دشمن گاه، نه از دیوار، که از درِ اعتماد وارد میشود.