مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: در میان تصاویر دیدار جاری رییس جمهوری ایران از سوریه، یک تصویر بیش از عکسهای دیگر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فراگیر شده و دست به دست و بر آن مکث میشود و آن هم تصویر مواجهه و احترام سید ابراهیم رییسی به دو تن از مقامات دولت سوریه است که خانماند و بی روسری و مقنعه در صف ایستادهاند.
آقای رییسی طبعا با آنها دست نمیدهد، ولی لبخند میزند و با احترام از مقابل آنها عبور میکند و خوشبختانه این تصویر را تارنمای رسمی ریاست جمهوری حذف نکرده است.
این که مقامات دولت بشار اسد در دمشق در صف استقبال از رییس جمهوری کشوری بایستند که با حمایتهای مالی و انسانی و مستشاری و نظامی نگذاشت ساقط شوند امری عجیب نیست.
این که در حکومتی مبتنی بر اندیشههای حزب بعث و البته با گرایش سوری -که قدری متفاوت با شاخۀ عراقی است- زنان به اعتبار وابستگیهای حزبی یا خانوادگی ارتقا یابند نیز جای شگفتی ندارد چرا که در نظام سوریه عربیت مهم بود و هست و کاری به دین ندارند که اگر چنین بود پدر بشار اسد نمیتوانست خاندان خود با تبار اقلیت علوی را مسلط کند.
اگر دنبال نکته عجیبی باشیم این است که در جنگ حزب بعث عراق با ایران، حزب بعث سوریه در کنار ایران ایستاد و حمایت سوریه و لیبی و در مرتبه بعد الجزایر و یمن نگذاشت جنگ عراق با ایران به جنگ اعراب با ایران بدل شود خاصه این که هر که به دمشق سفر کرده باشد دیده که در سوریه خارجیها را به دو گروه عرب و اجنبی تقسیم میکنند و با این اعتبار ایرانیان اجنبی بودند و باید از عراق حمایت میکردند، اما به دلایل مختلف حافظ اسد متحد ایران شد. (هنوز هم برای ما ایرانیان که همواره با واژۀ اجنبی مشکل داشتهایم حضور در صف اجانب یا اجنبیها در فرودگاه دمشق دشوار است و سفیران ایران هم آن قدر با ظرایف فرهنگی بیگانهاند که این نکته را به دولت دمشق گوشزد نکردهاند.)
با این توصیفات چرا عبور رییس جمهوری ایران از مقابل دو خانم بیحجاب در صف مستقبلین در دمشق و ادای احترام به آنان این قدر برای مخاطبان جالب بوده در حالی که میدانیم همسر خود بشار اسد نیز حجاب ندارد و شاید به همین خاطر به اجلاس زنان تأثیرگذار در تهران دعوت شد یا اگر شده بود نیامد و اصلا حکومت سوریه دینی نیست. اگر نگوییم بعثی است، چون به اعتبار تکفیر میشل عفلق پایه گذار آن داستان پیچیدهتر میشود.
حساسیت و شگفتی و مکث دیگران و نه ما بر این عکس، اما به خاطر دو موضوع است: یکی این که همزمان در ایران هملباسان آقای رییسی و مقامات مختلف از بام تا شام دربارۀ اجبار پوشش زنان صحبت میکنند و بامزهتر از همه علیرضا زاکانی شهردار تهران که هملباس آقای رییسی نیست، ولی متحد و حامی اوست و در چند جبهه مشغول است: هم با تابلوهای» میراث مادر «کار فرهنگی میکند و هم با تهدید به قطع خدمات کار سلبی. هم با اعزام نیرو به ایستگاههای مترو کار میدانی و هم دنبال زنانه مردانه کردن واگنهاست.
موضوع دوم هم ایدیولوژیک کردن جنگ سوریه بود و انگیزههای مذهبی که با پوشش مقامات رسته از سقوط و باقی مانده به لطف آن حمایتها و دخالتها نمیخواند.
تنها تصویری که هر سال بشار اسد را در حال عمل به یک فریضۀ دینی نشان میدهد حضور نمادین او در مراسم نماز عید فطر است ولاغیر که در آن هر چند علوی است، اما مانند اهل تسنن با دست بسته نماز میگزارد و نه تصویر دیگر و اتفاقا به خاطر گرایشهای اخوانی ترکیه و زاویه با رجب طیب اردوغان بشار اسد کوشیده دولت خود را سکولارتر کند.
مشکل این عکس با تصورات خلاف واقع و نگاه ایدیولوژیک به جنگ در سوریه بود. چرا که از سوریه همواره به عنوان» محور مقاومت یاد میشود و اتحاد آن با حزب الله لبنان این تلقی را ایجاد کرده که به لحاظ مذهبی هم باید مثل سید حسن نصرالله باشند هر چند در لبنان نیز حجاب اجباری نیست و حزب الله لبنان کاری به پوشش دختران ندارد و بخشی از پایگاه اجتماعی حزب الله لبنان در میان مسیحیان است.