تهران در اضطرار/ ۶۰ درصد آب استان در مزارع هدر می‌رود

رئیس بخش مخاطرات و زلزله‌شناسی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفت: مسئله آب تهران، نه با تخلیه جمعیت و نه با انتقال پایتخت حل نمی‌شود. راهکار، مدیریت مصرف، اصلاح الگوی توسعه و نگاه بلندمدت به منابع آبی کشور است. تا زمانی که نگاه کوتاه‌مدت و واکنشی در مدیریت بحران ادامه داشته باشد، وضعیت سال‌به‌سال بدتر خواهد شد.

به گزارش پردیس امروز از شرق، وضعیت آبی پایتخت به وضعیت قرمز و نگران‌کننده رسیده است تا جایی که به‌گفته مدیر کل آبفای استان تهران، ذخایر سدهای پنج‌گانه تهران به کمترین میزان طی ۶۰ سال اخیر خود رسیده و پرشدگی سدهای تهران بدون احتساب سد طالقان تا پنج درصد کاهش یافته است.

اگر ذخایر سد طالقان را که تأمین‌کننده هم‌زمان آب استان‌های قزوین، البرز و تهران است در نظر نگیریم، در چهار سد دیگر یعنی سد کرج، سد لتیان، سد لار و سد ماملو، در مجموع فقط ۵۴ میلیون مترمکعب آب ذخیره‌شده داریم که بخشی از آن مربوط به حجم مرده و غیرقابل برداشت است.

کار به جایی رسیده که سخنگوی صنعت آب اعلام کرده باتوجه به وضعیت منابع آبی در تهران مجبور به اعمال محدودیت هستیم و حتی وزیر نیرو هم با تأیید اینکه وزارت نیرو برای کنترل هدررفت آب، فشار شبکه را کاهش داده، رسما اعلام کرده که ممکن است مجبور شویم بعضی از شب‌ها که مردم کمتر آب مصرف می‌کنند فشار آب را تا حد صفر پایین بیاوریم.

ماجرای بی‌آبی پایتخت تا آنجا سروصدا کرده که شخص رئیس‌جمهور هم هشدارهایی مبنی بر احتمال جیره‌بندی آب تا آذرماه داده و در یک اظهارنظر عجیب از احتمال تخلیه تهران سخن گفته است.

تهران؛ دومین استان فقیر از نظر منابع آبی

تمام این اتفاقات و رسیدن به این روز البته هرگز دور از ذهن نبود؛ طبق گزارش شرکت استان آب و فاضلاب تهران، تهران سال‌هاست دومین استان ایران از نظر فقر منابع آبی است و حتی رتبه اول فرونشست زمین را نیز از آن خود کرده است. به‌پایان‌رسیدن ظرفیت بارگذاری جمعیت و صنعت در تهران حداقل از ۱۰ سال پیش به‌صورت علنی مطرح و درباره آن هشدار داده شد، بااین‌حال رشد جمعیت استان تهران سال به سال افزایش یافت.

پیش از این، کمیسیون‌های معماری و شهرسازی استان تهران اعلام کرده بود که این استان تراکم جمعیتی ۲۰برابری نسبت به کل کشور دارد و همین باعث شده به گفته کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران، در بعضی از مناطق تهران سرانه فضای سبز به زیر یک متر برسد. این یعنی درحالی‌که دنیا خیلی وقت است از سیستم برنامه‌ریزی‌های متمرکز بیرون آمده است، ما هنوز در قرن نوزدهم، قرن شهرهای بزرگ و قدرت‌های متمرکز، به سر می‌بریم که یک پایتخت در آن برای کل کشور تصمیم می‌گیرد و موجب توزیع ناهمگون منابع زیستی از جمله آب می‌شود.

حالا شهروندان تهرانی هر لحظه با تهدید قطع آب شرب مواجه هستند، درحالی‌که بخش کشاورزی همچنان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آب استان باقی مانده است. با وجود بحران شدید آب، هنوز هم بسیاری از مزارع اطراف تهران از روش‌های غرقابی و سنتی برای آبیاری استفاده می‌کنند. این روش‌ها باعث هدررفت بیش از ۶۰ درصد آب مصرفی می‌شود.

همچنان در برخی نقاط تهران محصولاتی مانند ذرت، یونجه، سیب‌زمینی و حتی برنج کشت می‌شود! این یک خیانت به منابع آب است. در بسیاری از کشورها، کاشت این محصولات در مناطق کم‌آب کاملا ممنوع است اما در ایران سیاست‌مداران آب شرب را جیره‌بندی می‌کنند تا از آب پول بسازند.

عطش صادرات آب در ایران!

چندی پیش محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیط زیست، با اشاره به رویه غلط و به تعبیر خودش نابخردانه‌ای که مسئولان برای توسعه کشور در نظر گرفته‌اند، تأکید کرد که این مسیر نتیجه‌ای جز نابودی قریب‌الوقوع میراث‌های طبیعی و آبی ما را در پی ندارد.

او به اطلاعات گفت: «ایران از نظر اقلیمی مشکلی در زمینه آب ندارد و ریشه گرفتاری‌ها را باید در سوء‌مدیریت‌هایی جست که در طی سالیان متمادی گریبان این آب و خاک را گرفته است. ایران بیش از ۲۵ برابر کل کشورهای جنوب خلیج فارس، یعنی کویت، امارات متحده عربی، عمان، عربستان سعودی، یمن و قطر در سال آب قابل استخراج دارد اما متأسفانه برنامه‌ای که برای توسعه کشور انتخاب کردیم، مبتنی بر صادرات محصولات کشاورزی و استقرار صنایع آب‌بر است. این یعنی ما با فروش آب می‌خواهیم تولید ثروت بکنیم. درصورتی‌که آب یک کالای زیستی است و باید با حفاظت از آن زندگی سالمی را برای مردم فراهم بکنیم».

به گفته او بنا بر آمارهای رسمی، کشور ما بیش از ۱۵۰ میلیارد مترمکعب ناترازی آب دارد اما در همین شرایط مدیرانی در رأس کار هستند که تمام افتخارشان این است که صادرات محصولات کشاورزی را در طول ۴۰ سال اخیر چهار برابر افزایش داده‌اند. آمارها حاکی از این است که بین ۸۰ تا ۹۰ درصد منابع آب کشور را بخش کشاورزی می‌گیرد. درحالی‌که به گفته درویش ما باید ۴۰ درصد آب را اختصاص می‌دادیم به محیط زیست که همان تالاب‌ها و رودخانه‌ها هستند. حدود ۸.۵ تا ۹ درصد برای شرب و چیزی حدود ۵۰.۶۰ درصد باقی‌مانده را برای مصارف کشاورزی و صنعت در نظر می‌گرفتیم که این کار را نکردیم.

میزان هدررفت آب در مسیر انتقال و ضعف زیرساخت‌های توزیع را هم نباید دست کم گرفت؛ براساس اعلام وزارت جهاد کشاورزی بین ۷۰ تا ۷۵ درصد و به گفته وزارت نیرو از ۸۷ تا ۹۲ درصد میزان اتلاف منابع آبی در بخش کشاورزی است. به نظر می‌رسد این اختلاف آماری به دلیل تفاوت در شیوه محاسبه تلفات آب در مسیر انتقال و تبخیر پشت سدهاست، با این حال هر دو آمار نقش پررنگ بی‌کفایتی در مدیریت منابع آبی را به خوبی برملا می‌کنند.

البته دستاوردسازی از هدررفت منابع آبی با کشاورزی غیراصولی تنها مشکل نیست، مسئله سدسازی و سود سرشار حاصل از آن هم معضل دیگری است که سرگذشت پرسوز و گداز آب را در این کشور بیش از پیش بغرنج کرده است. احداث سدهای اضافه‌ای که هرگز پر نخواهند شد، خسارات و مشکلات بسیار زیادی برای محیط زیست رقم زده است.

به گفته فعالان محیط زیست تقریبا برای ۱۰ برابر نیاز آب شرب مخزن زدیم و حالا می‌خواهیم آن را به ۱۵ تا ۲۰ برابر برسانیم و این یعنی وزارت نیرو از این مخازن ثروت کسب می‌کند. غافل از اینکه با این کار تالاب‌ها را در پایین‌دست خشک می‌کنیم، بارگذاری‌ها را در بالادست به‌صورت مصنوعی افزایش می‌دهیم، صدها هزار هکتار جنگل را از بین می‌بریم، چشمه‌های تولید گرد و خاک را افزایش می‌دهیم و کشور را فقیرتر می‌کنیم.

از منظر سیاستی و تقنینی، ایران با الحاق به کنوانسیون تغییرات آب‌وهوا (UNFCCC)، پروتکل کیوتو و توافق‌نامه پاریس متعهد به تدوین برنامه‌های ملی سازگاری شده است. همچنین سیاست‌های کلی محیط زیست ابلاغی رهبر انقلاب در سال۱۳۹۴، قانون برنامه هفتم توسعه و سایر مصوبات مرتبط، چارچوب حقوقی لازم را برای سیاست‌گذاری اقلیمی فراهم کرده‌اند.

در برنامه هفتم توسعه بر توسعه اقتصاد سبز، انرژی‌های پاک، کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی، مدیریت منابع آب، حفاظت از جنگل‌ها و ایجاد بازارهای کربن تأکید شده است. با این حال، گزارش تمام این قوانین روی کاغذ ماندند و با ادعاهایی چون خساست آسمان، ضعف نهادهای هماهنگ‌کننده، کمبود منابع مالی و محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها توجیه شدند.

مدیریت شکست‌خورده منابع آب در ایران

حالا در شرایطی که سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد در حوزه مدیریت منابع آب به بحران آب در کشور انجامیده، متولیان ماجرا را به کاهش بارندگی و تغییرات اقلیمی نسبت داده و قطع آب شرب یا توزیع آب با تانکر یکی از صحنه‌های رایج ایران امروز شده است. این در حالی است که کشور امارت متحده عربی در همسایگی ایران آب و هوای بیابانی، گرم و خشک با میانگین دمای سالانه بین ۲۴ تا ۳۰ درجه سانتی‌گراد دارد و میزان بارش‌ها در برخی مناطق آن بسیار کمتر از ۷۵ میلی‌متر است؛ مثلا میزان بارش در دوبی حدود ۴۸ میلی‌متر و تقریبا برابر با یزد در کشور ماست. اما در این کشور، به‌جای اصرار بر کشاورزی سنتی، روی کشاورزی عمودی، استفاده از آب بازیافتی و تکنیک‌های گلخانه‌ای مدرن سرمایه‌گذاری شده است.

عربستان سعودی نیز با مساحتی حدود ۲.۱۵ میلیون کیلومترمربع، بزرگ‌ترین کشور جهان است که هیچ رودخانه‌ای در آن جریان ندارد. پس به‌جای منابع سطحی آب، بر سفره‌های آب زیرزمینی تکیه دارد و امروز بزرگ‌ترین تولیدکننده آب شیرین‌شده از دریا در جهان است. کویت هم بی‌هیچ رودی، با جمعیتی حدود ۴.۲ میلیون نفر، از زیرساخت‌های پیشرفته‌ای برای تصفیه، بازیافت و توزیع آب استفاده می‌کند و در زمینه فناوری آب یکی از کشورهای پیشرو در منطقه است.

حتی قطر هم با جمعیتی نزدیک به ۲.۷ میلیون نفر و آب‌وهوای بیابانی، هیچ رودخانه دائمی ندارد و تقریبا صددرصد آب مصرفی خود را از نمک‌زدایی تأمین می‌کند. قطر در سال‌های اخیر میلیاردها دلار در ساخت نیروگاه‌های آب شیرین‌کن، خطوط لوله و سامانه‌های هوشمند مدیریت منابع آبی سرمایه‌گذاری کرده است.

هرچند شیرین‌سازی آب دریا و افزایش حجم نمک در خلیج فارس یک نگرانی جدی محیط‌زیستی محسوب می‌شود و این کشورها حالا با عبور از دغدغه شیرین‌سازی آب دریا در اندیشه رفع چالش‌های محیط‌زیستی ناشی از آن هستند.

علی بیت‌اللهی، رئیس بخش مخاطرات و زلزله‌شناسی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در واکنش به اظهارات رئیس‌جمهور درباره تخلیه تهران،  گفت: «به نظر من، منظور آقای رئیس‌جمهور بیشتر نشان‌دادن جدی‌بودن وضعیت و هشدار درباره بحران است. از سوی دیگر، ما مقصدی هم نداریم که شرایط مطلوبی برای پذیرش حتی درصدی از این جمعیت داشته باشد. اگر به سیمای کشور نگاه کنیم، می‌بینیم که از نظر منابع آبی تقریبا در همه نقاط با مشکل مواجهیم. اصفهان، شیراز، مشهد، کرمان و حتی شهرهای شمالی که تصور می‌شد مشکل آب ندارند، امروز درگیر بحران جدی کیفیت و کمیت منابع آبی‌اند. بنابراین، جابه‌جایی جمعیت از تهران عملا ممکن نیست و این سخنان بیشتر برای نشان‌دادن وضعیت بحرانی آب در کشور است».

او با اشاره به وضعیت خشک‌سالی کم‌سابقه امسال گفت: «بر اساس گفته یکی از استادان سازمان هواشناسی، پاییز امسال خشک‌ترین پاییز ۵۰ سال اخیر است. نه‌تنها در تهران بلکه در بسیاری از استان‌های کشور نیز وضعیت بارش‌ها بسیار نامطلوب است. پیش‌بینی می‌شود که وضعیت کم‌آبی حتی در اواسط پاییز هم بحرانی‌تر از تابستان شود و این مشکل حاصل رفتار نوسانی مدیریتی ماست. در دوره‌های بحرانی اقداماتی می‌کنیم و به‌محض کاهش فشار بحران، همه چیز فراموش می‌شود تا سال بعد دوباره همان وضعیت تکرار شود. محدوده جغرافیایی تهران از نظر توان تأمین منابع آبی و پاسخ‌گویی به نیاز عظیم جمعیت، واقعا محدود است».

بیت‌اللهی در ادامه گفت: «ما در چند سال اخیر پروژه‌های مهمی برای تأمین آب تهران داشته‌ایم؛ از جمله خط دوم انتقال آب طالقان و حفر چندین حلقه چاه در نقاط مختلف شهر. اما این اقدامات پاسخ‌گوی رشد جمعیت و مصرف کنونی نیست. تهران و بسیاری از کلان‌شهرهای کشور به دلیل تمرکز بیش از حد جمعیت، دچار بحران مزمن هستند».

او با اشاره به تمرکز جمعیت در کشور گفت: «در حال حاضر نزدیک به ۴۰ درصد جمعیت ایران در کلان‌شهرها و نواحی پیرامون آن‌ها ساکن‌اند. چنین تمرکزی در کشوری خشک مانند ایران، خود منبع بحران است. توسعه بی‌رویه شهری، صنعتی و تغییر کاربری اراضی، مهاجرت به کلان‌شهرها را تشدید کرده است».

بیت‌اللهی در ادامه به مطالعات خود اشاره کرد و گفت: «در یک مطالعه که در سال ۱۴۰۱ انجام دادم، مشخص شد با روند فعلی زادوولد و مهاجرت، جمعیت کشور کاهش می‌یابد اما دو نقطه همچنان رشد چشمگیری دارند: تهران و کرج. دلیل این مسئله نیز روشن است؛ تمرکز امکانات، شغل و معیشت».

او درباره پیشنهاد انتقال پایتخت نیز توضیح داد: «آقای رئیس‌جمهور از روزهای نخست مسئولیت خود نسبت به بحران آب هشدار داده‌اند و یکی از راهکارهای ایشان، انتقال پایتخت بوده است. اما باید توجه داشت که صرف انتقال پایتخت به‌تنهایی مسئله آب تهران را حل نمی‌کند. پایتخت‌بودن یک شهر لزوما باعث تمرکز جمعیت نمی‌شود. حتی اگر پایتخت جابه‌جا شود، شاید در بهترین حالت فقط ۱۰ درصد از جمعیت تهران به اجبار منتقل شوند، اما ریشه بحران باقی می‌ماند».

او تأکید کرد: «مسئله آب تهران، نه با تخلیه جمعیت و نه با انتقال پایتخت حل نمی‌شود. راهکار، مدیریت مصرف، اصلاح الگوی توسعه و نگاه بلندمدت به منابع آبی کشور است. تا زمانی که نگاه کوتاه‌مدت و واکنشی در مدیریت بحران ادامه داشته باشد، وضعیت سال‌به‌سال بدتر خواهد شد».

بیت‌اللهی در ادامه توضیح داد: «اگر پایتخت رسمی کشور از تهران منتقل شود، بلافاصله و بدون هیچ ضریب توقفی، جمعیت از نقاط دیگر کشور دوباره به تهران مهاجرت می‌کنند و آن چاه‌های خالی دوباره پر می‌شوند. علت این امر آن است که تمرکز جمعیت در تهران به دلیل واژه «پایتخت» نیست».

او افزود: «در ترکیه هم تمرکز جمعیت در استانبول است، در حالی‌که پایتخت رسمی آنکارا نام دارد. همین وضعیت در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده هم وجود دارد. بنابراین مسئله اصلی، نام پایتخت نیست، بلکه ساخت امکانات، مسائل معیشتی، فرصت‌های اشتغال و کسب درآمد است که باعث تمرکز جمعیت می‌شود».

بیت‌اللهی تصریح کرد: «با انتقال پایتخت، مشکلات پایتخت منتقل نخواهد شد. بحران کم‌آبی تهران با این جابه‌جایی حل نمی‌شود. حتی می‌توان گفت اگر پایتخت از تهران برداشته شود، آن نیم‌نگاه مدیریتی و توجه ملی که به دلیل مرکزیت وجود دارد نیز کم‌رنگ‌تر می‌شود و در نتیجه، مشکلات پایتخت افزایش بیشتری پیدا خواهد کرد». او گفت: «بنابراین راه‌حل بحران آب تهران، در اصلاح سیاست‌های توسعه، مدیریت مصرف و بازنگری در الگوهای تمرکز جمعیتی است، نه در تغییر عنوان پایتخت».

جهانگیر پرهمت، رئیس پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری ایران هم توضیح می‌دهد که بحران آب تهران در قدم اول و در یک راهکار فوری باید در یک اعلان رسمی اطلاع‌رسانی شده و به مردم هشدار داده شود چنانکه مشترکی سرانه مصرف آب آن از ۱۰۰ لیتر در روز عبور کند، آب شرب آن مشترک قطع می‌شود.

او توضیح می‌دهد: در حال حاضر سرانه آب مصرفی هر شهروند تهرانی ۲۵۰ لیتر و بالاتر از میانگین جهانی است و سرانه مصرف آب در شمال تهران به ۴۰۰ لیتر نیز می‌رسد.

این در حالی است که شهر در وضعیت بحرانی قرار گرفته است و باید وضعیت اضطراری اعلام شود و رصد مصرف مشترکان هفتگی شود. به این ترتیب اگر مصرف آب به سرانه ۱۰۰ لیتر برسد، می‌توان با میزان مصرف آب فعلی حدود ۲.۵ ماه دوام آورد تا بارندگی تجربه شود.

این کارشناس تأکید می‌کند که در بلندمدت هم دولت باید طرح آمایش سرزمین بر اساس منابع زیستی و از جمله آب تهیه کرده و مشاغل و کارخانه‌ها را در حاشیه دریای جنوب و شمال متمرکز کرده تا جمعیت به صورت خودجوش به سکونت در این مناطق ترغیب شود. چراکه در حال حاضر عمده صنایع و مشاغل آب‌بر و غیرآب‌بر در ایران مرکزی متمرکز شده و عمده جمعیت کشور را در این نقطه جمع کرده و به بحران آب در مناطق شهری دامن زده است.

بر چسب ها

اخبار مرتبط

چند رسانه ای

آخرین اخبار