انواری به خبرآنلاین گفت: تندروی یا به این معنا است که تعقل آنها زیر کلید احساساتشان است؛ یعنی احساسات قلیان پیدا میکند و تعقل را زیر کلید خودش میبرد یا به این معنی است که در خط انقلاب با سرعت حرکت میکند، اگر در خط انقلاب بود و با سرعت حرکت کرد که خیلی خوب است اما اگر تندروی به این معنا باشد که ما احساساتی شویم و احساسات ما از تعقل ما خارج شود دچار آشفتگی میشویم
جواد مرشدی: یازده ماه به دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری مانده، مجلسیها برای چهار سال کرسی را بهدست خواهند آورد و نمایندگان خبرگان وارد دوره هشت ساله ششم خواهند شد. احزاب و نیروهای سیاسی هم چه از جنس اصلاح طلب و چه اصولگرا از حالا در تدارک نشستهایی برای تعیین نامزدهای خود هستند، البته اصلاح طلبها با در نظر گرفتن نظارت استصوابی شورای نگبان و هراس از رد صلاحیت کاندیداهای مورد وثوق خود، بهطور قطع با تعامل بیشتری وارد میدان خواهند شد. آنان که منتقد عملکرد مجلس یازدهم و حتی دولت سیزدهم هستند با دلخوری از یک دست شدن این دو قوه همواره دم از ناکارآمدی آنها میزنند و معتقدند در بیست ماه گذشته راهحل مناسبی از سوی این دو نهاد چه در حوزه قانونگذاری و چه اجرا برای حل مشکلات کشور و مردم ارائه نشده است. برخی اصولگرایان نیز خواهان تعامل نیروهای انقلابی با هر اختلاف سلیقه در جهت پیشبرد اهداف انقلاب هستند، حسین انواری یکی از این افراد است. گفتوگوی «خبرآنلاین» با این عضو شورای مرکزی حزب موتلفه درمورد نحوه آرایش نیروهای سیاسی در سال جدید را بخوانید:
با توجه به انتخابات امسال، چشمانداز آرایش نیروهای سیاسی را چطور میبینید؟
اینکه آن را چطور میبینیم یا چطور باید باشد یک مقدار مورد بحث است. من فکر میکنم اگر نیروهای انقلاب بههم چسبندگی نداشته باشند و علیرغم اختلاف سلایقی که دارند، جهت گیریهایشان را با هم یکسو نکنند و یک مقدار هم از این خودخواهیها خارج شوند (یعنی ما گاهی اوقات برای این انقلاب داد میزنیم ولی ظاهرا برای منافع خودمان حرکت میکنیم)، واقعا با هم متحد شوند و اصول را همه قبول داشته باشند و با توجه به اختلاف سلایقی که ممکن است وجود داشته باشد در صحنه سیاسی بتوانند در یک مسیر قرار گیرند، ما خواهیم توانست یک سنگر با ارزش جدیدی را در حوزه انتخابات عرضه کنیم؛ حال اگر عکس آن اتفاق بیفتد یعنی اگر خودخواهیهای بیشتری داشته باشیم و افتراق را در رویه و در تفکر پیشه کنیم، بهطور قطع به آن اهداف عالی نخواهیم رسید و ضرر خواهیم کرد. مقام معظم رهبری میزان ما هستند و ما باید خودمان را با هدایتهای ایشان وفق دهیم.
برخیها چه در اصلاح طلبان و چه در اصولگرایان تندرو هستند، چگونه میتوانیم آنها را به اعتدال و وفاق برسانیم؟
تندروی یا به این معنا است که تعقل آنها زیر کلید احساساتشان است یعنی احساسات قلیان پیدا میکند و تعقل را زیر کلید خودش میبرد یا به این معنی است که در خط انقلاب با سرعت حرکت میکند، اگر در خط انقلاب بود و با سرعت حرکت کرد که خیلی خوب است اما اگر تندروی به این معنا باشد که ما احساساتی شویم و احساسات ما از تعقل ما خارج شود، دچار آشفتگی میشویم و الآن خیلی از این عزیزان را میبینیم که مواضع ضد و نقیضی دارند که علت آن همین است، زیرا مواضع آنها تعقلی نیست، بلکه احساسی است و با یک جریان احساسی ناگهان آشفته میشوند؛ یک سخنی را میگویند یا یک عملی را انجام میدهند و وقتی آرامش پیدا میکنند و تعقل آنها شفاف میشود، میبینیم حرفهای دیگری میزنند. تندروی به این معنا و مفهوم نیست که ما هرکجا فرصت پیدا کردیم جیغ و داد بزنیم که فلان! مثل یک رانندهای است که میبینیم راننده ماهری است اما پایش را روی گاز میگذارد و بههر شکل جلو میرود.
ما در دو انتخابات گذشته مشارکت نسبتا خوبی از مردم در پای صندوقهای رای ندیدیم، حالا که با دولت عربستان بحث توافق پیش آمده، همه میگویند کاش حاکمیت و دولت با مردم هم مثل عربستان برخورد کند و به سمت یک آشتی ملی بیاید تا بتواند حضور حداکثری را در پای صندوقهای رای داشته باشد. آیا شما با این نظریه موافق هستید؟
همه آن جوانانی که سال گذشته اعتراض کردند توسط رهبری عفو شدند.
آیا فکر میکنید اینها با نظام آشتی کردهاند و پای صندوقهای رای میآیند؟
اگر پمپاژ فکری از جانب رسانهها و فضاهای مجازی دائما منتقل شود، باید به تناسب آن، تحرک داشته باشید تا تحت تاثیر قرار نگیریم، اما جوان ما تحت تاثیر قرار میگیرد، من به یکی از این عزیزان گفتم که اگر یک کسی برای یک هفته با این رسانههای خارجی بنشیند، حتی اگر انقلابیترین ما هم باشد یک مقدار قلقلک میشود؛ یعنی اینها آنچنان مسلط بهفضای رسانهای هستند و تدابیر رسانهای دارند که حتی عقلا هم تحت تاثیر قرار میگیرند، بههمین دلیل است که صحنه اجتماعی ما صحنهای است که حاکمیت آغوشش را برای آن باز کرده، منتهی دیگران هستند که این آغوش را مخدوش میکنند و بذر نفرت میکارند و خشم و تفرقه ایجاد میکنند؛ ما باید جلوی این چیزها را بگیریم و باید روی نسل جوانمان سرمایهگذاری کنیم، جوان ما از انقلاب چیزی نمیداند و در بازیهایی قرار میگیرد که برایش تدارک دیدهاند و این چیزی است که ما باید روی آن سرمایه گذاری جدی کنیم، ما باید روی معلمها در مدرسهها و استادانمان در دانشگاهها سرمایهگذاری کنیم و کلاسهای توجیهی برای پدرها و مادرها داشته باشیم، چون اختلافات بین والدین و فرزندان دارد زیاد میشود و همینها سکوهایی هستند که میتواند جوانان را نجات دهد و یک ثباتی را برای آنها فراهم کند. ما نباید جوان را به زندگیهایی تشویق کنیم که وقتی به آن نگاه میکند ببیند خیلی از آن عقب است، شما تبلیغات صدا و سیمای خودمان را ببینید، شما ببینید کسی که کار ندارد و از امکانات برخوردار نیست با دیدن این تبلیغات چه حالی پیدا میکند، اینها چیزهایی است که باید با ستاد متشکل از همه فرماندهان فرهنگی – اجتماعی روی آن سرمایهگذاری کنیم. ما اصلا در ارتباط با بهداشت روانی – اجتماعیمان کار نکردیم یعنی وقتی این قضایا اتفاق میافتد ما باید چکار میکردیم که اتفاق نیفتد، باید پیشگیریهایی میکردیم، عقلای ما روی این فضا هم در علوم مختلف این سرمایه گذاری را نکردند.