فراز دیلی نوشت: پس از سالها قلعوقمع و مسدودسازی، صرف انرژی و هزینه برای تبلیغ مضرات اینترنت، لابیهای گسترده برای قانونیکردن محدودیتها، مقصرسازی از کانالهای فیلترشده تلگرامی در بحران ارزی اخیر و حالا، ربط دادن مسمومیت دانشآموزان به توسعه اینترنت، حکما، اعتراف به شکست در این مسیر است.
«جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی» در آخرین اظهار نظرش، توسعه دکلهای اینترنت نسل پنج در کشور را متهم ردیف اول ماجرای مسمومیت دانشآموزان عنوان کرده و پیشنهاد داده یک گروه «متخصص و علمی»، ارتباط بین توسعه اینترنت و مسمومیت دانشآموزان را «حقیقتیابی» کند. این ادعا در حالی مطرح شده که وزارت بهداشت و دستگاههای امنیتی و انتظامی، پس از گذشت حدود ۳ ماه از نخستین حادثه، هنوز نظر قاطعی در مورد ارائه نکردهاند.
جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی به دبیری «روحالله مومن نسب»، در گذشته نیز ثابت کرده که میانه خوبی با اینترنت آزاد و پرسرعت در کشور ندارد. از داستان دختر ۱۴ سالهای که با ۲ گیگ اینترنت، باردار شده بود تا به چالش کشیدن فضای اینترنت با ساخت صفحات جعلی به نام سبلریتیها، همه بخشی از «حرکات خودجوش» این گروه در شبکههای اجتماعی است. از تمام اینها گذشته اما ادعای اخیر این گروه، از جمله ادعایی است که در هیچ ظرفی نمیگنجد و به جز اعلام موضعی دیگر علیه اینترنت آزاد، ارزش دیگری ندارد.
سالها فیلترینگ؛ نتیجه چه شد؟!
در تمام سالهایی که گذشت، مخالفان شبکه اینترنت- از کاربرانی که با فیلترشکن در شبکههای اجتماعی فیلترشده حضور دارند تا نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی- توسعه زیرساختهای فضای مجازی را به بهانههای مختلف قلع و قمع کردهاند. یک روز بیثباتی اقتصادی را پیراهن عثمان میکنند و روز دیگر، ناامنی اجتماعی را؛ امروز فضای مجازی را علت بیحجابی میدانند و فردا، علت زوال فرهنگی! کار به جایی میرسد که با سبقت از نهادهای علمی، دولتی و حتی امنیتی، نسخه مسایل و بحرانهای اجتماعی را نیز میپیچند و به تجویز درمان برمیآیند. اما نتیجه چه شد؟!
اگر محدودیت فضای مجازی و اعمال فیلترینگ گسترده به بهانههای واهی که تا امروز شنیدهایم نتیجه داشت، فیلترینگ وایبر، فیسبوک، یوتوب و توییتر باید جایی و به نحوی در جامعه، سیاست، اقتصاد و به طور کل در فضای حکمرانی کشور رخنمون پیدا میکرد. مسدودسازی اینستاگرام و واتساپ نیز که به بهانه اعتراضات به مرگ مهسا امینی اعمال شد، در ادامه همین بینتیجهگی بود.
دری که هنوز روی همان پاشنه میچرخد…
۱۳ سال پیش، فیسبوک به بهانه گسترش اعتراضات خیابانی به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ فیلتر شد. در روزهایی، سرویس پیام کوتاه نیز به طور منطقهای قطع میشد. پیامرسانهای کاربردی وایبر، ویچت و لاین نیز به مرور در سالهای آینده فیلتر شدند. در دیماه ۹۶ تلگرام، یکی از پرکاربردترین پیامرسانهای جهان، به بهانه انتشار آموزش تجهیزات جنگی در جریان اعتراضات به تورم در کشور فیلتر شد. در جریان اعتراضات آبانماه ۹۸، دسترسی شهروندان به اینترنت جهان به مدت یک هفته به کلی قطع بود و در ماههای اخیر نیز، فیلترینگ دو ابزار کاربردی در کنار کاهش چشمگیر سرعت اینترنت تا امروز ادامه دارد.
اما بیایید مساله را از نگاه افراطیهای طرفدار فیلترینگ ببینیم. پس از سالها قلعوقمع و مسدودسازی، صرف انرژی و هزینه برای تبلیغ مضرات اینترنت، لابیهای گسترده برای قانونیکردن محدودیتها، مقصرسازی از کانالهای فیلترشده تلگرامی در بحران ارزی اخیر و حالا، ربط دادن مسمومیت دانشآموزان به توسعه اینترنت، حکما، اعتراف به شکست در این مسیر است. پس از سالها اصرار بر محدودیت فضای آزاد، در همچنان روی همان پاشنه میچرخد و تهماندهی فضای مجازی بیرمق کشور، همچنان علت هر مساله و یا بحرانی عنوان میشود.
«جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی» به دبیری روحالله مومننسب حالا، دکلهای اینترنت نسل پنجم را عامل مسومیت دانشآموزان میدانند؛ درست به شیوه افراطیهای ضداینترنت در بریتانیا که این دکلها را هم عامل شیوع کووید-۱۹ میدانستند و هم عامل هدایتگر تراشههای الکترونیکی تزریقشده از طریق واکسن کرونا! البته با توجه به سوابق این گروه در موضعگیریها، چنین ادعایی حالا آنقدر هم عجیب نیست اما در میانهی بحران، آن هم در شرایطی که نهادهای امنیتی و دستگاههای مربوط، نهایت محافظهکاری را در اعلام مواضع به کار میگیرند باید دید چنین اظهار نظرهایی با چه واکنشی روبهرو خواهند شد.