معصومه محمودی؛

صنایع غذایی در عصر کم‌آبی؛ از تهدید تعطیلی تا فرصت نوآوری

به گزارش پردیس امروز ،معصومه محمودی در یادداشتی نوشت:صنایع غذایی در ایران سال‌هاست که با چالش‌های متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ از نوسان قیمت مواد اولیه و انرژی گرفته تا محدودیت‌های صادراتی و فرسودگی فناوری. اما در میان همه این مسائل، کم‌آبی به‌تدریج در حال تبدیل شدن به مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین عامل سرنوشت این صنعت است. بحرانی که اگرچه آرام و تدریجی پیش می‌رود، اما اثرات آن می‌تواند ناگهانی، گسترده و حتی غیرقابل بازگشت باشد. امروز دیگر کم‌آبی صرفاً یک دغدغه محیط‌زیستی یا مسئله‌ای مربوط به کشاورزی نیست؛ بلکه به‌طور مستقیم به بقای صنایع غذایی، اشتغال، قیمت مواد خوراکی و در نهایت امنیت غذایی کشور گره خورده است.

در بسیاری از واحدهای صنایع غذایی، آب نه‌تنها یک نهاده مصرفی، بلکه شاهرگ اصلی فرآیند تولید است. از شست‌وشوی مواد اولیه و تجهیزات گرفته تا خنک‌کاری، تولید بخار، فرمولاسیون محصول و حتی بهداشت محیط، همه و همه به آب وابسته‌اند. با این حال، سال‌ها دسترسی نسبی به منابع آب زیرزمینی و تعرفه‌های پایین باعث شده مصرف آب در این صنعت اغلب غیربهینه، بدون پایش دقیق و گاه کاملاً اسراف‌کارانه باشد. اکنون که افت شدید سفره‌های آب زیرزمینی، قطعی‌های مکرر آب صنعتی و سخت‌گیری‌های قانونی در حال افزایش است، بسیاری از کارخانه‌ها تازه متوجه شده‌اند که مدل فعلی تولیدشان در شرایط کم‌آبی قابل ادامه نیست.

در این میان، تهدید تعطیلی برای بخشی از صنایع غذایی کاملاً واقعی است. واحدهایی که در مناطق خشک یا نیمه‌خشک مستقر شده‌اند، یا به فناوری‌های قدیمی متکی هستند، بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارند. کاهش سهمیه آب، افزایش هزینه تأمین آب از منابع جایگزین، یا الزام به تصفیه پساب، می‌تواند حاشیه سود این واحدها را به صفر نزدیک کند. برای کارخانه‌ای که سال‌ها با حداقل سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های آب فعالیت کرده، این تغییر ناگهانی به‌معنای فشار مالی شدید و حتی توقف تولید است. از همین رو، کم‌آبی در نگاه اول بیشتر شبیه یک تهدید خاموش به نظر می‌رسد؛ تهدیدی که بی‌سر و صدا می‌تواند چراغ یک خط تولید را برای همیشه خاموش کند.

اما اگر از زاویه‌ای دیگر به ماجرا نگاه کنیم، همین بحران می‌تواند به نقطه شروع یک تحول جدی در صنایع غذایی تبدیل شود. تجربه کشورهای کم‌آب نشان می‌دهد که محدودیت منابع، اغلب محرک نوآوری است. وقتی آب ارزان و فراوان باشد، انگیزه‌ای برای بازطراحی فرآیندها وجود ندارد، اما زمانی که هر مترمکعب آب هزینه‌ساز می‌شود، نگاه مدیران و مهندسان به‌طور طبیعی تغییر می‌کند. در چنین شرایطی، مفاهیمی مثل بازیافت آب، سیستم‌های مدار بسته، استفاده مجدد از پساب تصفیه‌شده و کاهش مصرف آب در فرمولاسیون محصولات، از گزینه‌های لوکس به ضرورت‌های حیاتی تبدیل می‌شوند.

در سال‌های اخیر، نمونه‌هایی هرچند محدود اما قابل‌توجه از این تغییر رویکرد در داخل کشور دیده می‌شود. برخی واحدهای صنایع غذایی با سرمایه‌گذاری در سیستم‌های تصفیه و بازچرخانی آب، نه‌تنها مصرف آب خود را به‌طور چشمگیری کاهش داده‌اند، بلکه وابستگی‌شان به منابع ناپایدار بیرونی کمتر شده است. جالب‌تر آنکه در بسیاری از این موارد، هزینه اولیه سرمایه‌گذاری در میان‌مدت از محل کاهش هزینه آب، انرژی و توقف‌های تولید جبران شده است. به بیان دیگر، کم‌آبی در اینجا نه‌تنها تهدید نبوده، بلکه به بهبود بهره‌وری و افزایش تاب‌آوری بنگاه منجر شده است.

از سوی دیگر، بحران آب می‌تواند حتی بر ماهیت محصولات غذایی نیز اثر بگذارد. فشار برای کاهش مصرف آب، صنایع را به سمت محصولاتی با فرآیند ساده‌تر، ضایعات کمتر و نیاز آبی پایین‌تر سوق می‌دهد. این تغییر می‌تواند به بازنگری در سبد محصولات، حذف تولیدات پرهزینه و تمرکز بر کالاهایی منجر شود که هم با شرایط اقلیمی کشور سازگارترند و هم مزیت رقابتی بالاتری دارند. در این معنا، کم‌آبی به‌نوعی نقش یک فیلتر طبیعی را بازی می‌کند؛ واحدهایی که قادر به تطبیق نیستند، کنار می‌روند و آن‌هایی که انعطاف‌پذیرتر و نوآورترند، باقی می‌مانند.

البته نباید نقش سیاست‌گذاری و حمایت‌های نهادی را در این مسیر نادیده گرفت. انتظار اینکه صنایع غذایی به‌تنهایی و بدون مشوق‌های اقتصادی یا چارچوب‌های شفاف قانونی به سمت اصلاح الگوی مصرف آب حرکت کنند، واقع‌بینانه نیست. تعرفه‌گذاری واقعی آب صنعتی، تسهیلات مالی برای نوسازی تجهیزات، و الزام تدریجی به استانداردهای مصرف آب، می‌تواند این گذار را هم سریع‌تر و هم کم‌هزینه‌تر کند. در غیر این صورت، خطر آن وجود دارد که فشار کم‌آبی صرفاً به تعطیلی واحدهای کوچک و متوسط منجر شود، بدون آنکه اصلاح ساختاری واقعی رخ دهد.

در نهایت، صنایع غذایی در عصر کم‌آبی در یک نقطه عطف تاریخی قرار گرفته‌اند. ادامه مسیر گذشته، دیر یا زود به بن‌بست می‌رسد؛ بن‌بستی که هزینه آن را هم تولیدکننده می‌پردازد و هم مصرف‌کننده. در مقابل، پذیرش واقعیت کم‌آبی و تبدیل آن به محرک نوآوری، می‌تواند این صنعت را چابک‌تر، پایدارتر و حتی رقابتی‌تر کند. انتخاب میان این دو مسیر، بیش از آنکه به میزان منابع آب باقی‌مانده بستگی داشته باشد، به نوع نگاه ما به بحران و آمادگی‌مان برای تغییر وابسته است.

بر چسب ها

اخبار مرتبط

چند رسانه ای

آخرین اخبار