اظهارات روز گذشته خبرسازترین امام جمعه تهران درباره انتخابات ریاست جمهوری و توصیه او برای تکرار دولت رئیسی با واکنشهای متفاوتی همراه شده است. تا آنجا که برخی رسانهها به نقد و بررسی سخنان کاظم صدیقی پرداختند.
به گزارش پردیس امروز از وب سایت عصر ایران در مطلبی تحت عنوان «کاظم صدیقی؛ انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته!» در این خصوص یادداشتی کوتاه به شرح زیر نوشته است:
* حجه الاسلام کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران و تولیت مدرسه علمیه امام خمینی در منطقه ازگل تهران در خطبه های اخیر گفته است که اگر رئیس جمهوری بیاید و تمام استانداران و وزرا را عوض کند، خسارت برای مردم است.
* این که اگر رئیس جمهور جدید بخواهد تیم خود را برای اداره کشور در کابینه و استان ها بچیند، کجایش خسارت به مردم است، بماند ولی حال که جناب ایشان نگران خسارت به مردم شده، خدمت شان عرض می کنیم چیزهای خسارت بارتر دیگری وجود دارد که جلوی چشم مردم اتفاق می افتند و بعدش، انگار نه انگار!
* یکی اش همین پرونده زدن سند باغ ۱۰۰۰ میلیاردی ازگل به نام شما و آقازاده هایتان! جزئیات را و از جمله تناقض گویی های مکرر در این پرونده را همه می دانند ولی آخرش چه شد؟ نه خبری از محاکمه شما و پسران تان شد که چرا باغ بیت المال را به اسم خود کرده اید؟ و نه حتی خبری از محاکمه دوست دیرین تان که مدعی شده بودید امضایتان را جعل و باغ را به اسم تان زده است!
* بعد هم همه چیز به سادگی تمام شد و شما خیلی راحت و آسوده خاطر برگشتید به نماز جمعه و بار دیگر مردم را به تقوای الهی دعوت کردید و از این که ممکن است رئیس جمهور بعدی، وزرا و استانداران را تغییر دهد ابراز نگرانی کردید. انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته و ماجرای باغ هم خواب و توهمی بیش نبوده است!
ریشه نگرانیها از عدم تکرار دولت ابراهیم رئیسی
روزنامه هم میهن هم در شماره امروز خود با انتشار تصویری تمام قد از کاظم صدیقی در نقد مواضع او نوشت:
* اقدامات اعضای هیئت دولت کم بود که آقای کاظم صدیقی، امام جمعه تهران نیز دراینباره صریحتر وارد میدان شد و گفت: «هر رئیسجمهوری بیاید و اگر بخواهد این نظام را به هم بزند و تمام استانداران و وزرا را عوض کند، خسارت برای مردم است باید کسی را انتخاب کنید که راه شهید رئیسی و طرحهای سازنده را ادامه دهد…» جناب کاظم صدیقی امامجمعه تهران گفتهاند که هر رئیسجمهوری که بخواهد این انقلاب را به هم بزند به درد کشور نمیخورد.
* اینگونه حمایتها و دخالتهای مقامات به صفت جایگاه رسمی که دارند، بیش از پیش وضعیت مشارکت انتخاباتی را خطیرتر میکند. البته بازماندگان آقای رئیسی حق دارند که خواهان ادامه سیاستهای وی از طریق انتخاب نزدیکترین فرد به ایشان باشند. این هم مشکلی نیست که افراد دولت یا آقای صدیقی خارج از جایگاه رسمی خودشان به تبلیغ چنین فردی بپردازند. ولی این وضعیت مستلزم آن است که ابتدا خانواده آقای رئیسی صریح و روشن چنین فردی را معرفی کنند و در صورت تاییدصلاحیت وی، همه این افراد از جمله آقای صدیقی به صفت فرد حقیقی از وی حمایت کنند.
* با خواندن این حرفها الان ما باید چه کنیم؟ مخاطب این حرفها اصلاً کیست؟ اصلاً آن کاندیدای ضدانقلاب در میان این ۸۰ نفری که همه جزء مسئولان همین نظام بودهاند، کیست؟ کلی قانون و بند و مصوبه برای ثبتنام کاندیداها که وجود دارد، دستآخر هم که شورای نگهبان افرادی را که به نظرش واجد صلاحیت نیستند، ردصلاحیت میکند. تا کنون دیده نشده آقای صدیقی و دوستدارانش نقدی به عملکرد شورای نگهبان داشته باشند. خب با این حساب، خداوکیلی گفتن و نگفتن این سخن چه کم و زیادی برای ما شنوندگان دارد؟ بهتر نیست آقای صدیقی سری به دوستان شورای نگهبان بزند و این موارد را خدمت آقایان عرض کند، نه ما مردمان بیقدرت؟
* جمله آقای صدیقی را ادامه بدهیم: «اگر کسی بیاید که همه استانداران و همه طرحهای کشور را کنار بگذارد به درد ملت نمیخورد، بلکه باید فردی رئیسجمهور شود که در تراز خدمتگزاری آیتالله رئیسی باشد و تحت پرچم نایب امام زمان و در کنار و در خدمت مردم باشد.» خب مگر مرحوم سیدابراهیم رئیسی وقتی بر سر کار آمد، همه استانداران و فرمانداران این مملکت را عوض نکرد؟ آن زمان ایرادی نداشت، حالا شد عیب و ایراد؟
* غلامعلی حدادعادل در انتخابات ۱۳۹۲ راه به راه میگفت رئیسجمهور بعدی نباید در دولت «تغییرات اتوبوسی» داشته باشد. لابد نگران بود که مدیران دولت احمدینژاد بعد از انتخابات بیکار بشوند. جایی نیز گفت: «صلاح نمیدانم یک رئیسجمهور بدنه مدیریتی کشور را در گونی بریزد و دم پنجره آن را خالی کند.» البته ایشان در سالهای اخیر نسبت به این امر اعتراضی نداشت، چون احتمالاً صلاح نمیدیدند خاطر دوستانش را مکدر سازد.
* بله درد را از هر طرف بنویسی درد است و این سخنان را از هر طرف بخوانی متناقضند و اگر جسارت تلقی نشود، اصلاً معنایی را افاده نمیکنند. انگار این حرفها بیشتر از آنکه قرار باشد تأملی برانگیزند، برای این ادا میشوند که در جماعتی از ما مردمان که علاقه عجیبی به سنگربندی و دوست و دشمن بازی داریم، شور و شعفی به پا شود و گرد و خاکی کنیم و یکی را بکنیم غربزده و ضدانقلاب و در برابرش اسطورههای صداقت و شرافت بنشانیم. بعد از مدتی هم روز از نو، روزی از نو. تکرار این بازی شاید برای یکی دو بار سرگرمکننده باشد، اما باور کنید در شرایط خطیر فعلی مملکت هم کسالتبار است، هم نگرانکننده و اصلاً همین رفتارهاست که مردمِ ما را به ناراحتی امروزشان رسانده است.
* کیهان مینویسد مبادا تجربه ۱۳۹۲ و پیروزی حسن روحانی به «کمک جبهه خارجی و امپراتوری رسانهای دروغ و تحریف» تکرار شود و امام جمعه اهواز به مردم هشدار میدهد و میگوید: «مردم شریف و ولایتمدار به مسببان بدبختی و مشکلات کشور در سالیان متمادی فرصت ندهند.»
* یاللعجب. طوری استدلال میکنند که انگار این مملکت در و پیکر و قانون و صاحب ندارد. انگار حسن روحانی را نه شورای نگهبان ـ آنهم نه یک بار و دو بار که ده بار ـ که FBI تایید صلاحیت کرده است. آنچنان از خود سلب مسئولیت و برای دیگران تعیینتکلیف میکنند که گویی «میزان رای ملت است» را جورج دبلیو بوش بر زبان رانده است.